۳۲ پاسخ

منم 12سال پیش رفتم کربلا از حضرت عباس خواستم ی بچه سالم بهم بده اسمشو امیرعباس میزارم تو این چند سال همه جا هم داخل گوشیم اسم امیر عباس ثبت میکردم تا اینکه قسمت شد حضرت عباس رومو زمین ننداخت

از اول همش گفتیم ایهان و نتیجه همون شد😄

من هی کلاازاسم فاطمه خوشم می‌آمد چون مادرم دوست داشت.کفتم بزارم نازنین فاطمه.همشم نازنین فاطمه صداش میزدم .قتی حامله بودم.نزاشت شوهرم نازنین تنها گذاشت.نورافاطمه دوست داشتم .

تصمیم داشتیم پارسا بذاریم بعدش خواب دیدن هادی بذاریم وبه اصرار مادر شوهر محمد هم بهش اضافه شد

مادرشوهر گذاشت اسم بچمو
منم ک کلا نقش هویج داشتم

من از اول میگفتم اگه روزی دختر دار بشیم (دوران نامزدی پرنسا یا گندم) بعد دیدم پرنسا از مد افتاد و گندم رو هم مسخره کردن بقیه بعد تو بارداری اسم های مختلفی میدیدم و خوشم میومد ولی بعد چند روز نظرم عوض میشد شوهرم هیچ اسمی رو قبول نمیکرد من مهوا و نورسا رو خیلی دوست داشتم دوران بارداری حتی اینجام ی مدت اسمم مامان مهوا بوذ خلاصه رسیدیم ب اخرایه بارداری و هی شوهرم مخالفت میکرد ک یهو اومد خونه گف اتوسای بابا چطوره اسمشو میزاریم اتوسا منم قبول کردم... نظره شوهرم خیلی برام محترمه و عاشق این اسمه بود از اول ولی نمیگف😂💋❤

من تو بارداری خوشم اومد و وقتی صدا میزدم پسرم تو شکمم بااین اسم واکنش نشون میداد تکون میخورد

ما قرار شد دختر بشه من بزارم پسر بشه باباش ک باباش بگو آرتیمان اما من از اسم های آخرش نون داره خوشم نمیاد گذاشتیم آرتیما اما داخل گهواره آرتیمان

اهنگ امید
گلپوشدمن عطردلم یاسمن دست توعه
خونه ی دل باز دلم خونه ی دربست توعههه

من سبا با آلا دوست داشتم و همسرم نظری نداشت تا اینکه یه روز تو گوگل سرچ کرد گفت مهدا قشنگه و به اسم خودمونم میاد 😅(اسم خودش مهدی اسم من مهدیه) من مقاومت کردم ولی شوهرم اینقدر همه جا گفت این اسمو که سر زبون همه افتاد دیگه منم تسلیم شدم 😂البته خودمم از اسمش خوشم میومد، 🤭

من از وقتی نامزدبودیم دوست داشتم خدا بهم بچه داد اگه دختر بود دلوین بزارم پسر شد رادین وقتی هم که باردارشدم وفهمیدم دختره همه مخالفت کردن که نه اینو نزار منم به حرف هیچکس گوش ندادمو اسمشو دلوین گذاشتم شوهرمم گفت هرچی خودت می خوای بزار

ما اولین روزای عروسیمون بود گفتم اکه پسر دار شدیم بذاریم ارسلان بعد یبار از دهنم در اومد گفتم فک کن دوقلو بشن بذاریم ارسلان اردلان که اون لحظه مرغ آمین بالا سرم بوده دوقلو شد و گذاشتیم ارسلان اردلان 🐣🐣

من تو بارداری انتخاب کردم

من یبار تو یه شعری که یادم نیست اصلا چی بود اسم حریر و خوندم توی نوت های گوشیم سیو کردم
دیگه فهمیدم دختره گذاشتم حریر

ماهم زمان نامزدی خواهرشوهرم گفت میخوام اسم بچمو بزارم پوریا شوهر گفت نه من این اسمو دوست دارم میخوام بزارم دیگه منم همین تو ذهنم بود و به دلم نشست،بچه خواهرشم دختر شد🤭

منو همسرم‌ همون روزای اشناییمون اسم بچمونو انتخاب کرده بودیم😁

ما از روزی ک تو سونو گفتن دختره صداش میکردیم الهه ولی وقتی ب دنیا اومد هیچکس از الهه خوشش نیومد گذاشتیم آلا

من خیلی یهویی شد ، چندتا انتخاب کردم تو بارداری
بعد دیگه وقتی زایمان کردم همسرم گفت هرچی تو بگی منم گذاشتم بهداد ،

اول قرار بود بزاریم اوستا
بعد شوهرم مخمو زد گفت بزاریم ایلیا من قبول کزدم😂به همین سادگی
زود قبول میکنم

میشه درخواست بدی داشتع باشمت

سلین تو اینیستا دنبال اسم بود معنیش بهشت بود دیگه گذاشتم سلین سوینن بهش میومد اونو گذاشتم

ما قبل بارداری هی می‌گفتیم دیگ بعدش با همفکری جفتمون دیدم لایق اسم صوفیا هست❤☺

من شوهرم خیلی سیاست داره اول گفت خانومم هرچی دوسداری بزار منم ک سخت گیررررررررر انقدر ب خودم فشار آوردم تا رسیدم به لیام و آیهان 😁 بعد هرررکاری کردم نتونستم انتخاب کنم یکیشون آخر شوهرم گفت کارن چطوره بزاریم منم گفتم باش به همین راحتی 😐😂 ن فشار آورد ب خودش ن بحث کرد ینی ی سیاست داریه ک نگو

من هامین دوست داشتم شوهرم می‌گفت سامیاردیگه چون پسرم زودتر از موعد دنیااومدفردای زایمان شوهرم گفت اسمشومن ب همه گفتم هامین اینگونه اسمش مشخص شد

من مادرشوهرم انتخاب کرد من هم احترام گزاشتم و برداشتم 🙂‍↕️🙂‍↕️🙂‍↕️

من یه پسر۱۳ساله دارم اسمش مرتضی ست خودشان داداششو انتخاب کرد گذاشت مجتبی وقتی ۵ ماه بود حتی وسایلشو انتخاب کرده

شوهرم میگفت ملورین من گفتم آیناز هیچکدوم تفاهم نداشتیم تا اسم عطرین وتوی اینستا دیدیم وهردو خوشمون اومد

من تو دوران بارداری از رو سریال چشم چران عمارت اسم افرا خوشم اومده بود ک بد تو بیمارستان پرسیدن گفتم شاید افرا بزاریم اینطوری شد ک با شوهرم بین اسم افرا نیهان اسم دخترم شد افرا

من از مجردی یه خانومه اسم دخترشو صدا کرد. آیلین. از همون موقع خوشم اومد و گذاشتم

الان نورا شد
والا ما اولی مادر شوهرم انتخاب کزد
دومی خودمون اسم دخترامو

شاگردم یه دخخر خوشکل سفید و تپل بود اسمش نورا بود خیلی دوسش داشتم....وقتی باردار شدم و فهمیدم دختره...تصمبم گرفتم اسم دخترمم نورا بزارم....دقبقا دخترم مثل اون شد قشنگ و ناز

من تو بارداری دیارا خوشم اومد دیگه همین شد

سوال های مرتبط

مامان دخملی ❤️ مامان دخملی ❤️ ۱۲ ماهگی
دیروز نوبت آتلیه داشتیم بچه اصلا همکاری نکرد از شانسمون از دوربین و صدای شات و نور فلش ترسید بچم زد زیر گریه ولی برعکس کلیپش خیلی خوب شد چون دوربین بی صدا و نور بود
حالا از تجربه م بگم که اگه رفتین آتلیه
یک تو این یکسال نشد اصلا ببرمش خوبه که یکی دوبار بچه رو ببرید با محیط آشنا باشه دختر من حتی از یکی از عکاسا که موهاش پسرونه بود میترسید فکر میکرد آقاس چون از بعضی مردا می‌ترسه
دو اینکه قبل و بعداز نوبت شما به کس دیگه ای نوبت نداده باشن چون بچه قابل پیش بینی نیس ممکنه کارش یه ساعت دوساعت یا حتی سه ساعت طول بکشه نفر بعدی میاد معطل می مونه
نمی‌دونم همه آتلیه ها اینجورن یا اینجا که ما رفتیم اینجوری بود وسط عکاسی دیدم اووو سه چهار تا بچه و نوزاد دیگه اومدن تو نوبت
سه اینکه عکاس اصلا با منشی که تو ایتا باهاش در ارتباط بودم انگار هماهنگ نبود تمی که انتخاب کرده بودم اجرا نکردن کلی اعصابم خورد شد تم یه بچه ی دیگه رو عکاسی کردیم
یا اینکه من ۳ تم گفتم اینا ۸ تم حساب کرده بودن
اونجا هم اول که رفتیم یکی قبل از ما دیر اومد ما سر وقت رسیدیم بعد کار اونو انجام دادن باعث شد ما یه ساعت عقب بیوفتیم شوهرمم از کارش زده بودو بخاطر این بی دقتی کلی عصبی شدیم باز
بعد موقع عکاسی دونفر بودن یکی عکس یکی فیلم مثلا یدونه از بچه من می گرفت می‌رفت یدونه نوزاد می گرفت میومد دوباره بچه من و خیلی چیزای دیگه
ولی این خوب بود که برای هر تم هم لباس هم تل داشتن
آتلیه هم عمارت بود یه آتلیه که خیلی معروفه و تخصص کودک و نوزاد دارن مثلا ولی این ناهماهنگی ها پشیمونت می کنه