۱۷ پاسخ

اگه برگردم عقب هیچ وقت ازدواج نمی کردم هیچ وقت
چون هر چه قدر سختگیری کن
باز هم همه ی مرد ها مثل همن خودشون و نشون میدن

همه چیز به کنار لامصب اون سردرد ادمو می‌کشه
خیلی سخته

خودمون کلی فشار بچه ها رومونه بی قراری
انواع ویروس
کلی بروبیا
وزن بچه قد بچه همه چی
آقایونم به جا کمک فقط یه بار سنگینتر میزارن

گیلدای منم وقتی باهم سردیم حس میکنه

خدا آرامش رو مهمون خونتون کنه عزیزدلم یکم گلاب بخور سرت آروم میشه بهش فکر نکن بزار خوابت ببره

منم از دست شوهرم الان نشستم گریه می کنم می گم چقدر اشتباه کردم تو ازدواجم و چقدر الاغم که نشستم باز باهاش زیر یک سقف زندگی می کنم

عزیزم مردا رو خیلی جدی نگیر خودتم اذیت نکن
اهمیت نده

شوهرمن همیشه همینه عزیزم😭😭😭

من با هيچ كس واقعا كاري ندارم هركسي شرايط زندگيش متفاوته ولي به نظرم هيچ مردي تأكيد ميكنم هيچ جنس نري لياقت دلسوزي نداره ما بايد دلمون واس خودمون بسوزه همين

چقدر سخت ولی بنظرمن تا زمانیکه فراموش نکنی ،سردردت خوب نمیشه، نمیگم ببخش میگم فراموش کن بخاطر ارامش روح و روان خودت،گوربابای هرچی مردع، بزن ب بیخیالی

خودتو بزن به بیخیالی مردا همشون همینن بخدا

دقیقا منم امشب جلو بچم بعد چندماه دعوام،شد خیلی مغزم بهم ریختست

فقط باید خودمون به نفهمی بزنیم تو زندگی تا راحت تر بگذره

والا ادم نمیدونه چی بگه.خودت ارامش و
خودت و دخترت باش ب اون مرد هیچ اعتنایی نیس ارزشم نداره بخای بخاطر اون خودتو عصبی کنی یادخترتو ناراحت

عززیزم حسابی مراقب نازگل و روحیاتش باشید ❤️🙏🏻

درخواست دوستی بده عزیزم من پرم

همه ی تایپیک رو خوندم
همه مردا دقیقا همینن‌‌ شوهر منم تا چیزی بینمون میشه هر‌ چی از دهنش در میاد میگه
منم واقعا پشیمونم از ازدواجم ولی چاره ایی‌ نداریم بخاطر بچه هامون مجبوریم😅
از بس هم همش نگران جیبشون‌ بودیم و قانع شدیم پرو شدن من الان چند روز دیگه دلم نمیسوزه😂

بچه بخاطر حس ناامنی که نمی خوابه بغلش کن اروم شه درکت می کنم سخته خیلی ولی سعی کن اروم شی بالاخره هر ادمی عصبی میشه

سوال های مرتبط

مامان نیکان مامان نیکان ۱ سالگی
نیازی به سرزنش ندارم چون خودم به اندازه کافی خودم رو سرزنش کردم
امشب خیلی از دست خودم عصبی و ناراحتم، حس بدی دارم
نیکان اگر آخر شب غذا نخوره تا صبح هزاربار برای شیر بیدار میشه اما اگر غذا بخوره یک بار بیشتر بیدار نمیشه
امشب تا ساعت 10 و نیم دکتر بودم و قبلش هرچی به نیکان غذا دادم نخورد برای همین تا اومدن خونه و شروع کردم به غذا دادنش شد 11 و تا 12 و ربع درگیر غذا دادن بودیم، لقمه آخر رو گذاشتم دهنش سریع بالا او. و همیشه بهش میگم تف کن، تف میکنه و دیگه بالا نمیاره اما امشب بهش گفتم تف کن به خودش فشار اورد و هرچی خورده بود رو بالا آورد و منم به شدت عصبی شدم، طفلی با دستای کوچولوش فرش رو نشون میداد که کثیف شده و رفت دستمال آورد تمیز کنیم اما من به شدت عصبی بودم و سریع بلندش کردم و باهاش کلی غر زدم و لباساش رو عوض کردم و برقا رو خاموش کردم و همه‌ی اینکارا روی دو تند و با تنش زیاد بود!
اولین بار بود که اینجوری از کوره در رفتم و باهاش برخورد بدی داشتم و الان به شدت حالم بده، دلیل از کوره در رفتنم بخاطر این بود که تمام تلاشم برای غذا دادنش هدر رفت اما ته ته ذهنم از مامای مطب دکتر عصبی تر بودم بخاطر رفتار بدی که باهام داشت ، الهی بمیرم که امشب دیواری کوتاه تر از بچم پیدا نکردم 😭😭😭
مامان آیماه🥰 مامان آیماه🥰 ۱۵ ماهگی
شوهرم الکی خیلی منو می‌زنه بدون اینکه جوابشو بدم یا سر به سرش بزارم
اعتیاد داره
ظهر از سر کار اومد و الکی هی گرفت برای من غرغر کرد و یا مثلاً موهامو می‌کشید من خب جوابشو نمی‌دادم یا مشت می‌زد تو بازوهام یا سرم داد می‌زد
بعد که داد زدناش خیلی بیشتر شد همسایه‌مون از دیوار اومد این طرف که صداش زد
اینم فهمید اون رو حیاطه شروع کرد به بیشتر زدن من و جوری مشت تو سرم زد که من اصلاً هیچی نمی‌فهمیدم فقط ضربه‌هاشو حس می‌کردم چشام تار شده بود
مثل یه شیشه‌ای که بخار گرفته باشه همچین حالتی شده بود چشمام
انقدر تو سرم زد با تو کمرم و لگد توی شکمم توی جای بخیه‌هام زد که من الان بدنم درد می‌کنه و درمم قفل کرده رفته
اجازه نمیده هیچ برنامه‌ای داشته باشم و با کسی در ارتباط باشم که نگم منو کتک می‌زنه
دوست دارم خودمو بکشم
گاهی هم به سرم می‌زنه که تا دو ماه سه ماه دیگه توی زمستون لوله بخاری جدا کنم و خودم و دخترم بریم توی اتاق بخوابیم درو ببندیم و شوهرم با گاز خفه بشه بمیره
خیلی اذیتم کرده و من نمی‌دونم چیکار کنم چون دائم داخلم و دارم بسته است پولیم بهم نمیده