۱۲ پاسخ

پارت۵.
گفتن تا صبح نباید سرمو تکون بدم و همونجور خوابیدم و درطول شب مامانم بچه رو میذاشت روی سینم و شیر میخورد .
صبحشم یه سرم زدن که دل درد داشت چون گفتن باعث میشه رحم جمع شه .
ماساژ رحم هم دوسه بار زمانیکه بیحس بودم انجام دادن ولی دوبارشو وقتی بیحسی پرید انجام دادن که خیلی درد داشت
خلاصه گفتن باید پاشی راه بری . که خییییییییلی خییییلی سخت بود دو قدم بیشتر نتونستم ولی کم کم بیشترش کردم

عزیزم رابطه بدون جلوگیری نداشتی؟ شیاف گل مغربی چی؟

عین من 🥲منم درد طبیعی کشیدم
الکی بردن سزارین
تا قبلش میگفتن لگنت عالیه
ولی موقع زایمان گفتن لگنت مناسب زایمان نیست و افت ضربان قلب و...

خلاصه اگه بتونید طبیعی زایمان کنید واقعا نعمت بزرگیه

پارت ۶.
خلاصه سه روز بیمارستان بودم انقدرررر سرم و امپول بهم زدن که سوراخ سوراخ شدم سینه هامم به شدت زخم شدن بخاطر شیر دادن
ولی کم کم راه رفتنم بهتر و بیشتر شد و دیگه مرخص شدم
دوران سختی بود ولی همش فدای لبخند پسرم🥰🥹

پارت۴.
نوار قلب گرفتن و دیدن ضربان قلب پسرم داره افت میکنه دیگه دکتر گفت سریع برو برا عمل .
خلاصه بردنم اتاق عمل اونجا از کمر بیحس کردن که اصلاا سوزنش دردنداشت دیگه شروع کردن تا صداشو شنیدم🥹😍
بعد هم دیگه حالت بیهوشی بهم دست داد ولی بیدار بودم فک کنم خواب آور یا ارامش بخش زدن .
و دیگه بردنم بیرون از اتاق عمل و به شدتتتت بدنم میلرزید و گفتن طبیعیه بخاطر عمل

پارت۳.
بعد معاینه کردن گفتن ۱ سانتی🫠😢
امپول فشار زدن و منم همونجا شروع کردم به ورزش و هی میومدن معاینه میکردن تا گفتن شدی سه سانت .
همچنان درد میگرفتم و توی تایمی که درد نداشتم ورزش میکردم. ولی هچنان سه سانت مونده بودم . دکترهم هی میومد معاینه تحریکی انجام میداد که دردش وحشنتااااک بود فقط داد میزدم که توروخدا ولم کنین😢
خلاصه ساعت ها گذشت تا شد ۹ شب و من همچنان سه سانت مونده بودم

پارت ۲.
خلاصه رسیدم به ۳۹ هفته دیگه هرروز ۱ساعت ورزش کردم و ۱ساعتم پیاده روی .
سی و نه هفته وپنج روز بودم دوباره رفتم معاینه گفت که یه سانتی و فعلا بزایی نیستی!
منم نگران شدم که دیر بدنیا بیاد رفتم دوسه ساعت پیوسته پیاده روی کردم .
صبحش ساعت ۷ کیسه ابم یهو پاره شد و اندازه یک پارچ هی اب ازم میریخت رفتم بیمارستان

از چند هفته شروع کردی من بریچ بود ب هوای سزارین اصلا ن ورزش داشتم ن پیاده روی الان شروع کنم خیلی دیر شده

عزیزم دهانه رحمت باز نشد سزارین شدی؟

من از اول پیاده روی داشتم سرکار میرفتم ماه های اول نمیدونستم باردارم بعدشم روزانه ۴۰ یا ۲۰ دقیقه پیاده روی داشتم ماه اخرم ورزشای بهداشت گفت انجام دادم پله زیاد میرفتم خداروشکر رحمم خوب باز شد زایمان راحتیم داشتم

مگ قبلش پیاده روی روزانه نداشتی؟ از کی شروع کردی ورزش هارو؟

سوال های مرتبط

مامان معجزه(رادین) مامان معجزه(رادین) روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من

پارت اول #

سلام خانما اومدم تجربه مو بگم شاید به درد کسی بخوره
من توی ۳۸ هفته و یک روز زایمان کردم قصدم طبیعی بود از ۳۶ هفتگی ورزش شروع کردم روی توپ و اسکات زدن و پیاده روی به من گفته بودن طبق سونو بچه ۳ هفته از سن خودش بزرگتر رشدش منم دوست داشتم زودتر دنیا بیاد رفتم پیش پزشکم توی ۳۶ هفته و ۵ روز معاینه تحریکی کرد و همینطور لگن گفت لگنت خوبه برا طبیعی و با معاینه پلاک دهانه رحمم افتاد و ترشحات موکوسی با رگه های خونی پیدا کردم بدون درد همچنان ورزش کردم چون گفته بود کاملا بسته س دهانه رحمت بعد یک هفته توی ۳۷ هفته و ۵ روز بازم رفتم مطب که اونجا دوباره معاینه کرد گفت یک سانتی و دهانه بهتر شده دوباره معاینه تحریکی کرد منم دردهای جزیی توی کمرم داشتم مثل درد پریود از روز سه شنبه ده تیر باز من ترشحات موکوسی پلاکی داشتم و دردام بیشتر میشد . که ورزش رو ادامه دادم و بازم پیاده روی کردم و با دکترم در ارتباط بودم چون با هم رفاقت داشتیم از قدیم میخاستم بیمارستانی زایمان کنم که خودش هست و بیمارستان خصوصی بود بهم نامه زایمان طبیعی داده بود و بدون دلیل مخالف سزارین بود گفت برای من راحت تره اما طبیعی بهتره
مامان آقا مهدیار💚 مامان آقا مهدیار💚 ۱ ماهگی
تا الان چند بار اومدم تجربه زایمان بگم ،وسط نوشتن یهو درگیر بچه شدم وقت نشد 🫡
پس بریم برای خواندن یه تجربه دیگه:
پارت ۱:زایمان طبیعی فیزیولوژیک:۳۹ هفته وشش روز
اول بگم من توی رویاهام همیشه ۳۷ هفته و پنج روز زایمان کرده بودم و همیشه اماده این تاریخ بودم😬
از قضا ۳۷ هفته و پنج روز رفتم معاینه لگن و دکتر گفت دهانه رحمت یک سانت بازه و کیسه آبت بمبه شده،با یه انگشت معاینه تحریکی کرد و گفت با این وضعیت اگر بیشتر ورزش کنی احتمالا تا آخر هفته زایمان میکنی،منم با تعجب و خوشحالی که اوو چه پیشرفتی قرار داشته باشم ورزش ها و پیاده روی هارو با شدت بیشتر شروع کردم.
البته بگم من همون شب دردام منظم شد و تا صبح درد داشتم و موکوس دفع کردم و فکر میکردم همین امروز فردا زایمان میکنم.اما صبح روز بعد دردام کامل قطع شد ولی خب من انرژی گرفته بود و روزانه یه ساعت نیم ورزش القایی و یه ساعت و نیم پیاده روی رو انجام میدادم.
اما خب روزهای هفته میگذشت و من دردی نداشتم دیگه با دکترم‌ تماس گرفتمو شرایط گفتم و گفت اگر دردت نگرفت بیا مطب.
مامان سپهر☁️✨️🤍 مامان سپهر☁️✨️🤍 ۱ ماهگی
سلاااام دوستای عزیزم😍بالاخره بعد چند روز درگیری شیرین اومدم تجربه زایمان طبیعیمو بذارم 🫠

من از همون اول دلم میخواست طبیعی زایمان کنم ولی متاسفانه به خاطر استراحت و شیاف میترسیدم سخت بشه برام ، کلی تحقیق کردم درباره هردو نوع زایمان و تجربه دیگرانو خوندم بازم دودل بودم چون کسی نمیتونست تضمین کنه من میتونم زایمان طبیعی خوبی داشته باشم
از ۳۶ هفته شیاف و استراحت قطع شد و تونستم فعالیتم رو شروع کنم، اوایل واقعا سخت بود برام کمردرد و لگن درد میشدم ولی به مرور بهتر شد، منم که انقدرررررر دلتنگ گشت و گذار بودم که به جرعت میتونم بگم یه روزم خونه نموندم😅هر روز بیرون بودم پیاده روی و بازارگردی میکردم🥹 ۳۸ هفته معاینه لگن شدم و دکترم گفت که لگنم عااالیه و دهانه رحمم نرم شده و سر بچه اومده تو لگن😍 منم خوشحاااال با اینکه قبلش تاریخ سزارین گرفته بودم ولی با این حرف مصمم شدم سر زایمان طبیعی، ماما همراه گرفتم و ورزش و پیاده روی و رابطه و شیاف و شربت خاکشیر گلاب عسل همرو استفاده میکردم ، تو ۳۹ هفته ۱ سانت بودم، ۳۹و ۲ روز ۲ سانت و ۳۹ و ۴ روز تقریبا ۳ سانت که بستری شدم همون ۳۹ و ۴ روز
خیلی خیلی میترسیدم چون فقط میخواستم چک بشم چند سانتم ولی دکتر زایشگاه بعد معاینه شدیدی که کرد(دستش خونی شد در صورتی که با هیچ معاینه ای لکه بینی نداشتم)