۵ پاسخ

عه ما‌هم‌ یدونه از اینا داریم مدل دیگه شو (اسمشو عسل گذاشتیم )

خوب یدونه داری دیگه برای چی میخوای باز نکنه خودتم یاد کودکی کردی

سلام ماتان آرینا پیامک هرچند بی ربطه
شرمنده .
میگم از مامان علی که کرج زندگی می‌کردم
ولی اصلیت شمالی بودن و جز دوستانتون هستن .خبر ندارید ؟
بعدازاتفاقت جنگ دیگه خبری ازشون نیست
اون موقع همیشه آنلاین بودن
نکرانشون شدم

عکسو از گوگل سرچ کن

سلام عکسشو بزن لنز گوگل

سوال های مرتبط

مامان نِلا😍💚 مامان نِلا😍💚 ۱ سالگی
سلام وقتتون بخیر
تجربه ی مهدکودک بردن بچه۲۱ماهه
خانما من امروز دخترمو بردم مهد و خیلیم تعریف شنیده بودم از این مهدی که بردم اما خب اموزش انچنانی که برای این سن ندارن و ساعتش۹تا۱۲بود که خب این تایم دخترمن خوابه ازطرفیم فوق العاده هوا گرمه این تایم و میترسیدم گرما زده بشه بعد ازاینکه بردمش داخل مهد اول که یه چنددقیقه ای دخترم غریبی میکرد و از بغلم نیومد پایین میخواست کنارم باشه و یکم گریه کرد(بااینکه دخترمن فوق العاده اجتماعیه و دوست داره کلا بابچه ها باشه)بعد یکم که گذشت خانمی که مدیر مهد بود دخترمو گرفت از بغلم و برد با بچه ها باشه یکم که گذشت حدودا نیم ساعت دیدم نلا داره میاد سمتم دوباره مربیش اومد دنبالشو بردتش ولی بازم نیم ساعت بیشتر نموند سرجمع یکساعت تونست بمونه،تواین یکساعت من خودم خیلی نگران بودم از همه جهت که نکنه دعواش بشه با بچه ای یا نکنه مریض شه یا اینکه الان شیرو کیکی که دادم ایا بهش میدن یانه کلا خیلی نگران بودم و تصمیم گرفتم دیگه نبرمش تا زمانی که کامل به حرف زدن بیوفته و بیاد تمام وقایعو برام تعریف کنه و راحت بمونه
این بود تجربه من گفتم دراختیارتون بزارم