*خواب مستقل* پارت ۴
مثال واقعی خواب بچه ها وقتی خونه مهمون اومده

دیشب من مهمون داشتم از ساعت ۷ داداشم و آبجیم اومدن بچه کوچیک هم دارن

من‌ ساعت ۷ بچه ها رو‌برای خواب آماده کردم ۷:۱۵ بردم توی اتاق خوابوندم

یکی از بچه ها ساعت ۹ بیدار شد
یکیشون ۹:۲۰

شیر خوردن با مهمونا وقت گذروندن بازی کردن
دیگه خسته شدن بردم اتاق خوابوندم (لالایی رو هم پلی کردم که صدای محیط کمتر بهشون برسه و توی خوابشون اختلال ایجاد نشه)
یکی از قل ها تا صب خوابید قشنگ
اما یکیشون بیدار شد بعد از نیم ساعت
با اینکه خسته بود اما چون شلوغ بود دوست داشت توی جمع باشه
باز اوردمش بیرون بازی کرد
دیگه بعد از ۱ ساعت خسته خسته شد بردم خوابوندمش و دیگه تا صبح خوابید

درسته خواب یکی از بچه ها توی شلوغی ی کم بهم ریخت
ولی خب مهم اینه که میتونه بخوابه بازم توی این شرایط
حتی مهمتر اینه که وسط مهمونی نیاز نیست ۲ ساعت خودمو اذیت کنم‌تا بچمو بخوابونم

۱ پاسخ

تا صبح شیر نمیخورن؟؟ من بین یازده دوازده میخوابونم چون اونم سه چهار صب بیدار میشه ولی بعد بازده ک میخوابه بین هفت تا هشت بیدار میشه

سوال های مرتبط

مامان توت فرنگی ها🍓🍓 مامان توت فرنگی ها🍓🍓 ۵ ماهگی
*خواب مستقل* پارت ۱
اول برای بعضی از مامانا اینو بگم که خواب مستقل به معنی جدا خوابوندن بچه توی اتاق دیگه نیست
خواب مستقل یعنی بچه مون بدون نیاز ما یا با کمترین کمک ما بخوابه

بچه های من چون کولیک داشتن همیشه بغل بودن و با تکون دادن تو بغل خوابشون میکردیم
چه شب چه روز ساااعتها توی بغل بودن و راه میرفتیم تا شاید ۵ دقه بخوابن
تا میذاشتیم توی تختشون باز بیدار میشدن و خیلی سختتتت بود

من از ۲ ماهگی ک دیگه تقریبا کولیک نداشتن شروع کردم ب اموزش خواب

اولین کاری ک کردم این بود که تفاوت شب و روز رو بهشون اموزش دادم
صبا که از خواب بیدار میشدن میاوردمشون توی هال صدای تی وی همه ی چراغا روشن پرده باز صدای رفت و امد غذا درست کردن همه چی بود کلا بچه ها رو نمیبردم توی اتاق
همونجا شیر میخوردن اگه خسته میشدن میذاشتمشون توی کریر تکون میدادم که بخوابن یا توی بغل یه سر چرت میزدن و باز بیدار میشدن به همین منوال تا عصر

عصر طرفای ۷ دیگه نور خونه رو کم میکردم ، تی وی خاموش، کل خونه آروم، به بچه ها شیر میدادم،بعد تعویض پوشک، بعد داروهاشونو میدادم، کل بدنشونو لوسیون میزدم ماساژ میدادم، ماساژای کولیکی میدادم، و در نهایت میبردم توی اتاق کاملا تاریک لالایی میذاشتم قنداق میکردم و همراه کمکیم بچه ها رو توی بغل تکون میدادیم تا میخوابیدن. ( این یه روتینه که من برای بچه هام اموزش دادم تا بفهمن الان وقت خوابه)
این کارو به مدت یک هفته انجام دادم

مرحله ی بعد رو پارت بعدی میذارم ک زیاد طولانی نشه
مامان توت فرنگی ها🍓🍓 مامان توت فرنگی ها🍓🍓 ۵ ماهگی
*خواب مستقل* پارت ۲
بعد از یک هفته بچه ها اون تایم براشون جا افتاده بود که وقت خوابشونه
دیگه ساعت ۷ که اماده میشیدیم برای خواب زودتر میخوابیدن قبلا تا ساعت ۹ شده بود طول میکشید
ولی بعد از یک هفته دیگه تا ۸ بچه ها خواب بودن

حالا وارد مرحله بعدی شدیم »»» باید کمکم رو کم میکردم مثلا تکون دادن رو کم میکردم تا دیگه کلا حذف شه
بعضیا هستن با شیر میخوابونن اونا هم روش دیگه داره (تو پارتای بعدی میذارم)

حالا روش کار چطوری بود؟
بعد از انجام روتین بچه ها رو چند دقه تو بغل تکون میدادیم بعد ک آروم میشدن میذاشتم توی تختشون (چون عادت داشتن به بغل گریه میکردن) دوباره بغلشون‌میکردم تکون میدادم آروم میشدن دوباره میذاشتم رو تخت ، روی تخت با شوش گفتن و دست زدن روی سینه اش آرومش میکردم(اصطلاحا میگن شوش تب) اگه باز گریه میکرد بغلش میکرد این کار رو تا زمانی که بچه ها رو تختشون بخوابن و تو بغلم نخوابن تکرار میکردم

این کار اوایل اصلا راحت نیست، شاید ساعتها طول بکشه
برای من ساعتها طول کشیده

من این کار رو ۳ روز مداوم انجام دادم تا بچه ها تقریبا عادت کردن

ادامه رو پارت بعدی میذارمم