۱۰ پاسخ

دخترا فرشته ن ...از همون نوزادی مونس آدمن
با تمام وجودم حس و حالتو تجربه و درک کردم

ای جانم بمیرم برا دخترکم🥺

الاههههی بگردم

دختر مونس و غمخوار مادره... شاید باورتون نشه ولی منم وقتایی که حالم حال نیست بچه ها قشنگ متوجه میشن و دقیقا مثه رز کنارم میشینن، دستمو میگرن و... دخترا واقعا فرشته ان

وای فاطمه اگر بدونی دیشب چ شبی داشتم منم😭😭😭😭😭😭بمیرم واسه خودمون

خدا برات حفظش کنه عزیزم 😍

ای جونم🥲🥲آنیا هم‌تا ناراحتم میفهمه

فک کنم خدا این دخترا رو داده واسه جبران تمومممم چیزای زندگی

دقیقا من ی بار حالم بد شد تو آشپزخونه دیدم دارم میفتم دراز کشیدم کف آشپزخونه هی گندم میرف میگف ب باباش بیا اون نمیفهمید بعد دید نیم ساعته خبری نی ... اومد گف وااا چرا خوابیدی اینجا

دقیقا منم تو حاملگی وسط آشپزخونه حالم بد شد افتادم شوهرم فک کرد خوابیده هم محلم نزاشت 🤕

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلا مامان جوجه طلا ۱ سالگی
چون این روزا دارم زیاد تاپیک میبینم که مامانا سوال میکنن چطور بچه رو از شیر بگیریم یا شما چطور گرفتین گفتم تجربه خودمو براتون بزارم
اول اینو بگم که من فقط حدود ۲۵ روز شیر خودمو دادم و بعدش شیرخشک دادم پس تجربه‌ای که میزارم درباره شیشه و شیرخشک
دوم اینکه من دور و برم خیلی بچه بوده و همیشه حواسم به بچه‌ها و چالشایی که مامانا داشتن بوده و برای خودم الگو برداری کرده بودم که حواسم باشه
مثلا دیدم که بچه رو از شیر گرفتن ولی بچه مثلا ۵-۶ سالشه هنوز داره از شیشه آب میخوره یا شیر شب از شیشه می‌خوره😑
سر همینا من بشدت حواسم بود که دخترمو اصلا به شیشه یا پستونک وابسته نکنم
برای همین هرموقع تا شیر میدادم فوری شیشه رو از دم دستش برمی‌داشتم، یا هیچوقت آب و اینا توی شیشه بهش ندادم و از لیوان و نی استفاده کردم

۱۵ ماهگی چون دخترم دیگه ۱۶ تا دندون داشت و طبق چکاب یکسالگیش سطح آهن و کلسیمش بالا بود و غذا خوردنشم خوب بود تصمیم گرفتم هم از پستونک بگیرمش هم شیر
تجربه پستونک رو بعدا تو تاپیک جدا میزارم
ولی شیر رو چجوری قطع کردم...

تاپیک دیگه میزارم
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱ سالگی
وقتی رز کوچیک تر بود، یه کلیپ تواینستا دیدم که مادر با گوشیش کار میکرد، بچه هم بازی میکرد پیشش
تحت یه همچین عنوانی که با بچه هاتون بازی کنید، تنها بازی نکنن و....
منم یادمه تموم مدت دنبال رز بودم.
که ای وای من چرا دو دقیقه گذاشتم تنها بازی کنه.
متاسفانه یه جوی راه افتاده، مبنی بر مادر خوب، مادر بد.
از اینا که نسل ما عنوان های مختلفش رو دیده
تو هر دوره ای داریم
دختر خوب دختر بد
همسر خوب همسر بد
حالا هم گیر دادن به مادری کردنمون
غافل از اینه مثل تموم موارد قبلی، اینجا هم نیازه که به خودمون هم برسیم.
اینجا یه من غیر مادر هم وجود داره
پس هیچ عیبی نداره اگه یه وعده بچه تون غذای ساده تر بخوره
هیچ عیبی نداره اگه گاهی غذای فریز شده مجبوری استفاده‌ کنی
عیبی نداره اگه خونت بهم ریختس
اگه دائم بچه ت لباساش کثیف میشه
عیبی نداره وقتی با بچه ت بازی کردی، خودش هم تنهایی بازی کنه، که چقدر هم براش خوبه.
نشستم کف اشپزخونه، وسیله های اب بازی رز هنوز پهنه،
از صبح باهاش تایم کیفی گذروندم، از ماش هایی که قبلا پخته بودم و فریز کرده بودم ماش پلو پختم با هم خوردیم.
میان وعده شو میوه دادم.
خونه رو جارو برقی کشیدیم.
هزار دور ظرف شستم و‌ قرمه سبزی برای شام گذاشتم.
ولی هنوز هم خونه م بهم ریخته‌ س.
هنوز کارها مونده
اما دیگه این زمان متعلق به خودمه‌.
زنده باد خودم!