۸ پاسخ

خب اولش باید تند تند برن دستشویی
من دخترم نمیگفت دارم بریم با هزار ترفند هر ۲۰ دیقه میبردمش

باید آمادگی از پوشک گرفتن رو اول در پسرتون ایجاد کنید حالا به هر روشی (قصه ، شعر ، داستان ، نشان دادن دستشویی و اینکه همه بزرگترا میرن دستشویی و فلان ...) بعد که متوجه شدین آمادگیش رو داره یکدفعه باید کلا پوشک رو بذارین کنار (نباید شب پوشک کنید یا مثلا چون باید برین مهمونی پوشکش کنید دو سه روز فقط و فقط روی بچه وقت بذارین و ممکنه خطا هم داشته باشه ولی اینجوری دیگه گیج نمیشه. وقتی شما هم بازش میکنید هم مجددا پوشک میکنید بچه گیج میشه که حالا باید چیکار کنم) اصلا نباید تاکیید و تدکر زیاد داشته باشین بچه استرس میگیره و وسواسی میشه و اینکه هربار رفتین دستشویی یه برچسب بهش بدین بعدم یه جایزه بزرگتر براش بخرین

من اول بهش توضیح دادم دیگه بزرگ شدی پوشک اذیتت میکنه اگه جیش اومد پایین زود بگی باز میکنم بری دستشویی خودش چندباری گفت بردم جیش می‌کرد دوباره پوشک میکردم از روز سوم پوشک شورتی خریدم بهش گفتم این شورته هر ۴۰ دقیقه می‌بردم جیش و میگفتم بزرگ شدی دیگه پوشک نداری مثل ما میری دستشویی بعد که منظم جیششو گفت پوشک شورتی هم نپوشید اما خطا داشتن طبیعیه ممکنه بعد اینکه کامل یاد گرفت یکبار ک سردی کرد نتونه نگه داره

من پسرم دقیق یادم نیس شاید ۱۸ ماهگی اینادبود گرفتم ولی دخترم زیاد همکاری نمیکنه الان دوساله تقریبا فقط صبح ها و بعد ظهرا ک از خواب یددار میشه میگ بقیه رو نمیگه منم بیخیال شدم فعلا بزارش

عزیزم نذار زیاد اذیت شه یکم دیگه بگذره شاید شما خیلی هی تاکید میکنید که تو شلوارش خرابکاری نکنه طفلی استرس داره وفک میکنه همیشه جیش داره

دکتر گفت پسرا از 2/5 سالگی بهتر جواب میدن برا دستشویی..بغدش باید بگی نگه دار تا بری خونه..وگرنه هرجایی شد بذار دستشویی کنه شده کنار خیابون
من چند بار امتحان کردم پسرم امادگی نداشت تا 2/5 سالگی همکاری کرد عجله نکن

به نظرم خیلی زوده

چن سالشه؟

سوال های مرتبط

مامان نازنین‌‌زهرا💗 مامان نازنین‌‌زهرا💗 ۴ سالگی
ی چیزی تعریف کنم از جمعه شب
حضرت صبرررر

با بچه ها اول رفتیم خونه مامانبزرگشون که خونه نیستن باغچه آب بدیم و بچه ها کلی آب بازی و گل بازی کردن و بعد مغازه لوازم قنادی و امامزاده
و اصل داستان
رسیدیم دم فروشگاه که روبروش پارک بود رفتیم یکم خرید کردیم بچه ها تشنه بودن آب خریدیم بدون دردسر دخترم ۵ سالم آب خورده پسر ۲ سالم آب خورده من خوردم بالاخره که رفتیم پارک و از آب سردکن باز پرش کردیم و این آب رو نیمکت بوده و بچه رفتن بازی
دخترم ی دوست پیدا کرده و گفتم دیگه بریم خونه یکم غر زده و باز تاب بازی و فلان و رفتیم بریم سمت ماشین
دم پارک بطریو از دست داداشش کشیده اونم گریه گفتم میریم تو ماشین بهت میده
رفتیم تو ماشین دخترم گفته مال خودمه خودم خریدم
پسرم گریه
باباش دید دخترمون اون بطریو گرفته دستش نمیده رفت ی اب معدنی دیگه خرید داد دست پسرم
حالااون اومده بطری قبلیه رو داده به زور جدیده رو میخواد بگیره
این گریه اون گریه
جیغ داد
تا خود خونه
اخر از سوپری دم خونه باز ی بطری جدید خریدیم🤕



نمیدونم چرا دقت کردم میبینم هرروزی که ما وقت بیشتری گذاشتیم تفریح بیشتری کردیم یا مثلا فروشگاهی جایی بیشتر تحویلش گرفتیم براش خرید کردیم این دختر بیشتر اعصابمونو خورد کرد
مامان حسنا مامان حسنا ۵ سالگی