۲۳ پاسخ

عزیزم منم همینطور شدم هی گریه میکنم دلم درد میگیره بچم نیست

عزیزم اب دور بچه زیاد باشه این اتفاق میوفته براپسرمنم اینجور شد نگران نباش زود خوب میشن

پسرت چطوره دیدیش؟

عزیزم مبارکه 😍 زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه✨🫶🏻

قدم نو رسیده مبارک باشه عزیزم 😍

خوب میشه انشالله عزیزم نگران نباش

عزیزم این اتفاق واسه خواهرم افتاد
معدش یکم ملتهب شده
یه هفته هم تحت مراقبت بود بعدش مرخصش کردن
نگران نباش

عزیزم دکتر اطفال دیدش؟
خب بچه از آب دورش میخوره کلا. شاید زیاد خورده.

عزیزم نگران نباش انشاالله خوب میشه

خوب میشه انشالا نگران نباش بهش رسیدگی میشه زود خوب میشع
وزنش خوبه؟؟

ان شاالله ک‌ زود خوب بشه

خوب میشه گلم

انشالله شوهرت بارخبر خوش میاد میگه سالمه سالمه فقط هیچ حرکتی نکن که بعدش اذیت تر میشی و نمیتونی بغلش کنی از دردای خودت

عزیزمم انشاءالله خوب میشع نگرانش نباش عزیزم خدا بزرگع زیاد خودتو اذیت نکن
شاهان به مامان قوی نیاز داره🙏🏻

انقد خودتو اذیت نکن عزیزم.
پسرقشنگت خیلی زود خوب میشه ولی بعدش ک مرخص شد ی مامان قوی و سالم میخاد.با گریه فقط به خودت آسیب میزنی و درمانت طولانی میشه

مبارکه عزیزم قدمش بخیر برکت انشالله خیلی زود خوب میشه میاد خونه

نگران نباش عزیزم خوب میشه اون جهت احتیاط میبرن چند ساعتی که مواظب باشن.
روزی ک من بیمارستان بودم یکی همینجوری بود

خودتو ناراحت نکن من الان چهار روزه بخاطر عفونت شدید زود زایمان کردم بچمو ندیدم هنوز اعزام کردن بخاطر لب شکری بودنش الان باید عمل بشه بچه به مادر احتیاج داره باید قوی باشیم باید به خودت جون بدی تا بچت جون بگیره♥️

الان بهتره؟ بیدار شده؟

عزیزم انشاالله خیره
ناراحتی تو روی بچه تاثیر منفی میزاره
آروم باش
خوب میشه کوچولوی قشنگت

خوب میشه چرا انقد خودتو اذیت میکنی اخه
عوارض بی حسی روت میمونه ها اصلا نباید تکون بخوری حرف بزنی گریه کنی

عزیزم گریه نکن انشالله سریعتر مرخص میشه بخاطره اینکه اب دورش خورده بستری شده؟

انشالله به سلامت کامل میبریش خونه

سوال های مرتبط

مامان آیهان🩵✨ مامان آیهان🩵✨ ۱ ماهگی
پارت ۸

هربار من زور میزدم بچه میومد و برمیگشت تا اینکه دکتر درخواست بی حسی کرد
بی حس کردن و برش زدن باز انقباض و زور بچه اومد برگشت
دیگه واقعا فکر نمیکردم به دنیا بیاد تا اینکه با اخرین انقباض و زور زیاد بچه ی من اومد پایین و اینبار با وکیوم گرفتنش و سرشو کشیدن بیرون و بالاخره ساعت ۵:۱۵ عصر ۲ آبان ماه پسر من به دنیا اومد😍 الهی قسمت همه چشم انتظارا ولی با زایمان راحت😂
من منتظرم بودم بچمو بذارن رو صورتم ولی بردنش صدا گریشو نشنیدم
صدا گریه مامانم از پشت در بلند شد
من ترسیدم پرسیدم چی شد چرا پسرم گریه نمیکنه که گفتن همه چی خوبه چیزی نیست و صدا گریشم شنیدم خیالم راحت شد
شروع کردن بخیه زدن حدودا یک ساعت و نیم داشتن بخیه میزدن وااااقعا طاقت فرسا بود شکممو فشار میدادن و جیغم میرفت هوا
همش داشتم گریه میکردم
پرستاد میگفت الان دیگه چرا گریه میکنی خودت سالمی بچت سالمه میگفتم خیلی سخت بود نزدیک بود بمیرم. بالاخره تموم شد و همه چیزو مرتب کردن و مامانمو صدا زدم اومد پیشم وقتی مامانم اومد دیگه بهم گفتن چی شده بوده
سه دور بند نافت دور گردن پسرم بوده
هی میخواست به دنیا بیاد نمیشد و برمیگشت بالا که مجبور میشن با وکیوم میکشنش بیرون سرش خربزه ای شده بود😢 دکتر گفت بعد یکی دوهفته بهتر میشه
الان خداروشکر خیلی بهتره