۸ پاسخ

عین سامین که تنهابود اجتماعی نشده بود هرمهمونی مراسمی میرفتبم فقط بغلمون بود همش گریه میکرد بخاطر بچمون مجبورشدیم برگردیم شهر خودمون که اطرافیانمون رو ببینه خداروشکر خیلی تغییرکرد

پسر منم همینطوره
بیشتر اوقات تنهاس وقتی یه بچه ایی میبینه نمیدونه باهاش چی‌کار کنه چجوری ارتباط بگیره هولش میده یا مثلا دستش میکشه
وقتی تو جمع میریم اشناها میگن بچت وحشیه انقد ناراحت میشم 😒ولی من ک میدونم از رو دوس داشتنه بعد وقتیم میگم میگن چ دوس داشتنی
خب بچه اس نمیدونه چجور ارتباط بگیره

پسر منم خیلی تنهاست ولی بچه ها رو میبینن سلام میده میگه اسم من آقا یزدان . اسمت چیه ؟؟.
بازی کنیم ؟

سلام عزیزم میگم باتوجه ب اینکه شما هم اهواز زندگی میکنید ی سوال داشتم شما کلاس مادر کودک بچتونو میبرید؟من نمی‌دونم کدوم منطقه کلاس مادر کودک داره لطفا اگر در این مورد اطلاعاتی دارید ب منم بگید ممنونم

بنظرم ربطی نداره
بهرحال کارش اشتباه بوده، یا مامانش باید تذکر میداد
یا خودت میگفتی هل دادن کار بدیه، باید باهم مهربون باشین

عزیزم پسرمنم متاسفانه چون توخونه اکثراتنهاست تایکیومیبینه ازخوشحالی هولش میده یادستش رومیزنه بهش من میفهمم که میخوادحالیش کنه بیاباهام بازی ولی متاسفانه بلدنیست حرفشوحالی کنه

دختر من هر جا میره اسباب بازی دید برمی‌داره نمیزاره صاحبش بهش دست بزنه میگه نه مال منه خخخ بعد چند دقیقه شروع میکنه باهاش شریک شدن

پسر من تنهاس
ولی خیلی خوب ارتباط میگیره
میره جلو میگه دوس دوس
من دیارم
اسم(یعنی اسم تو)
همچی به اموزش بزرگ‌ترها برمیگرده

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم
مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۲ سالگی
از دیروز ظهر بچم مریضه تب کرده فقط نق میزنه گریه نه خواب داره نه خوراک بی حاله تا میخوابونیش زود بیدار میشه .‌نفهمیدم دیروز چجوری ناهار درست کردم حالا دیشب پدرم سر زده ساعت ده اومده خونمون با ی بچه مریضه و اون پسرم هم خیلی شیطونه هرچی اسباب بازی بوده پهن کرده آخه خونوون ی اتاق داره فقط همیشه برای بلزی میاره وسط حال و آشپزخپنه بهم ریخته بلند شدم شام درست کردم دیشب هم تا صبح فقط دوساعت خوابیدم تنشویه میکردم حالا مادرم گفتن برا ظهر میان اخه عصری مراسم سوم دخترخالم هست منم بابام بچه هارو نمیگرفت ی دست بچه بغل نصف ظرفارو ریختم ظرفشویی فقط قابلمه اینا بود که ریختم توی سینک ناهار گذاشتم قرمه سبزی خونه رو جمع کردم اتاق هم همینجور تا اونا رسیدن .بعد هرموقع میان نظر خیلی میدن برادرم ورداشت گفت خونت پرآشغاله گفتم به جون بچه هام پریروز جارو زدم تمیز هم بود فقط ی جاهایی رادمهر ی ذره خورده خوراکی ریخته بود ظرفات هم ناشورن گفت هرموقع میایم جاظرفیت هم پر ظرفه گفتم خوب نیا کی کارت دعوت فرستاده خونه بچه داری سرزده میاید همینه تازه خونم مثل گل بود .پدرم ورداشت بهم فوش داد که تو مثل گاوی تو بی عقلی که جواب میدی گفتم خودتون اگه یکی ی چیز بهتون بگه همونجا خفش میکنید بار اولتون هم نیست هرموقع میاید این حرفارو میزنید .الان بچم خوابید توی تابش از خستگی روح و روانم کفتم تاپیک بزارم اینجا .مادرم همون چندتا تیکه قابلمه و ظرفای ناهاررو شست برادرم گفت مگه مجبوری بشوری گفتم ظرفای ناهار خودتونه .مادرم سال تا شال نمیاید بگه بچه ای دارم یا من زایمان کردم نگفت وظیفمه برم کنار بچم گفت خودش میدونه بعد پدرم گفت دوبارخ تو بی عقلی گفتم من بی عقلم دست از سر منو بچه هام بکشید یعنی بشکنه دست که نمک نداره