۱۱ پاسخ

خدا نکرده تشنج بوده ببرش دکتر مغز اعصاب اطفال آبجی یه نوار مغز ازش میگیرن دلت خنک شه بهت بگن چیزی نبوده

بچه تشنج کرده.
حتما ببرید دکتر و باید دارو شروع کنید

شوهر من قندش میوفته اینجوری میشه دهنش هم قفل می‌کنه از افت قند بوده حتما ببر دکتر آزمایش هم بده

علائم تشنج بوده ببر دکتر نوار مغزی بگیره

حتما دکتر مغز و اعصاب ببر به نظرم

اگر اصلا جواب نمی‌داد شاید تشنج بوده . حتما پیگیری کن . تب نکرده؟

اگه اره احتمال افت قند هس .
باید زود مایعات شیرین میدادی بعد چک میکردی قندش رو .

یعنی دیابتی هس ؟؟

عزیزم احتمال زیاد تشنج کرده

اخی نمیدونم گلم واقعا تجربه ندارم ایشالله که دیگه تکرار نشه

آخ خدایا اصلا جونی برام نمونده نمیتونم راه برم از بس ترسیدم با یه حرکت کوچیک خودمو باختم
باباش که دست پاش میلرزه فشارش زد بالا از بس ترسید خدایا وقتی یکی رو پدر مادر میکنی براشون دل بزرگ هم بده 😭😭

سوال های مرتبط

مامان دلیل زندگیم مامان دلیل زندگیم ۳ سالگی
سلام مامانا توروخدا هرکی میدونه راهنمایی کنه دخترم دیشب وقتی میخاست بخوابه بردمش دستشویی گفتم بریم جیش کنیم رفت همین که رو کاسه دستشویی نشست به جیغ داد شد اینقد جیغ گریه گفتم چیشده گفت اینجام میسوزه درد میکنه سریع پا شد جیش نکرد گفتم خوب بشین ببینم کجاس دست گذاشتم مقعدش گقتم اینجا گفت ن گذاشتم رو واژنش گفتم اینجا درد میکنه گفت اره اینقد گریه کرد از حال رفت من فک کردم عرق سوز شده آب سرد گرفتم روش آوردم بیرون وقتی شلوار شو کشیدم دیدم شلوارش خونیه واژن شو نگاه کردم دیدم داره خون میاد دستمال کاغذی گذاشتم پر خون شد من باباش از حال رفتیم از بس غصه خوردم از همونجا که جیش میاد بغلش زخم شده بود جوري که انگار با سر چاقو یا یه چیز تیزی خراش خورده باشه بنظر تون چیکار کنم خطرناکه اتفاقی افتاده ببرمش دکتر یا ن ازونجا که جیش میکنه بغل همونه یعنی خداروشکر هزار بار شکر پایینش نیس یعنی نزدیک پرده نیس لطفا راهنمایی کنید دارم میمیرم از غصه دیشب تا صبح خواب نشدم 😭😭😭😭😭
مامان ❤  hana ❤ مامان ❤ hana ❤ ۳ سالگی
دیشب یه جایی بودم یه خانمی یه جریانی رو تعریف کرد برا ۳۰ سال پیش بود

گفت تو روستا بودیم پسرم کلاس دوم بود از مدرسه اومد گفت منم مرغ میخام بخورم دوستم مامانش مرغ درست کرده رفتم کتابم از خونشون بیارم سفره پهن کردن دیگه منم اومدم خونه حالا منم مرغ میخام

میگه بچم نیم ساعت جیغ و گریه ول کنم نبود ک یالا منم مرغ میخام
خانمه میگه شوهرم نبودش منم هیچی تو خونه نداشتم

میگه بخاطر بچم پاشدم رفتم در خونشون (فامیل هم بودن باهم )
میگه بهشون گفتم یه تیکه مرغ پخته یا خام بهم بده واسه بچم خونتون دیده گریه میکنه شوهرم بیاد بخرم حتما پسش میارم
میگه دختره گفت باشه رفت بیاره مادره چشم غره رفت اومد گفت ب جون این پسرم نداریم
میگه برگشتم بچم تا عصری هرچی دادم نخورد و فقط گریه ...
خلاصه میگه پسری ک جونشون قسم خورده بود تب کرده تب بالا یه هفته شد ۱۰ روز شد یه ماه شد تب این بچه قطع نشد ک نشد دکتر و دوا و بیمارستان و دعا و بستری هم فایده نداشت تب بچه ۴۰ درجه همراه با تشنج بود و بی دلیل همه ازمایشات سالم سالم..