۱۶ پاسخ

چرا کامنت ها خوندم ترسیدم 😭
خدا خودش داده خودشم کمک مون کنه

منم همین استرس رو دارم بعد هم میترسم تاثیر روی دخترم بزاره حسودیش بشه وخدا خدا میکنم که بچه ارومی بشه دخترم خیلیییییییییییی گریه میکرد

عزیزم من دخترم دوستال نیمه پسرم الان هشت ماه خورده منم استرس داشتم خیلی زیادمیگفتم شوهرم کاردخترم کوچک بچه دومم بیادنمیزاره ب این برسم وهزارترس دیگ ولی خداروشکردخترم بااین سن کمش خیلی فهمیده وفقط همون ده روزاولی حسودی کردمیخاست نی نی کتک بزنه امادیگ بعدش اسقددوسشدارهدوالانم پسرم وقتی نباش انگا میدونه همش بهونش میکنه خیلی خوبه بنظرمن واسترس نداشته باش

بە خدا من از هرکی شنیدم و دیدم میگن بچە اول کە نق نقو باشە دومی صدرصد ارومە و برعکسش .دختر من انقد جیغ و داد و گریە میکنە کە کلا فکر بچە دومنیستم ولی همە میگن اروم میشە

دقیقا دخترمنم دوساله ش خانواده هم دورن خیلی استرس دارم گاهی میگه مامان ممه درشون میاره باهاشون بازی میکنه یامک میزنه میگم پسرم که بیاد حسودی کنه عصبی بشه

من الان دخترم 2سالو دوماهشه پسرمم دوماهس واقعا خیلی سخته اصلا نمیتونم به کارام برسم نمیتونم ی لحظه تنهاشون بزارم دخترم خیلی اذیت می‌کنه گریه می‌کنه همه بچه هارو میزنه 😭
پسرمو گاز میگیره میزنه میشینه روش اصلا یک ثانیه تنهاشون نمی‌زارم 😑😑😑

منم همین نگرانی‌ ها رو دارم با این تفاوت که بچه ی اولمه و باید از این به بعد به دوتا رسیدگی کنم😄باباش و میگم اون از بچه کاراش بیشتره😄

بچه دوم خیلی راحتتره نگران نباش

منم دقیقا مث شمام دخترم دقیق میه دوسالش ک دومی رو زایمان میکنم همیشه میگفتم وای با بچه کوچیک حامله بودن سخته ولی دیدم ن خدا خودش کمک میکنه خیلیم سخت نیس الانم میگم خدا هست اون کمک میکنه

الهی شکر پسر اول من دیگه ماشاالله بزرگه
از پس کارای خودش برمیاد

همه نوشتیم که مشکل ماهم هست هیجکس راهکار نداده 😔
پسر من خیلی بدقلقه انقد دلم براش میسوزه که خدا میدونه مخصوصا که تو راهیم دختره و مطمئنم جای پسره رو میکیره

منم فاصله بچه ها میشه ۲ سال واقعا میترسم🫠🫠🫠

سختی خودشو ک داره..من تازه شهر غریب بودم دو تا بچه فاصله سنشون دوسال بود الانم باردارم سومی
باز خوبه ک خانواده ت کنارتن
نگران نباش عزیزم میگذره

منم همینم😁

منم همین استرس رو دارم دخترم امسال می‌ره کلاس اول
یکی باید ب درسش برسه
یکی ب بچه کوچیک
یکی ب خونه
همه این یکی ها هم منم
چون همسرم تا10روز کامل پیشم میمونه چون مغازه داریم
مامانم نمیتونه بیاد دیسک کمرشو عمل کرده راهش هم دوره
مادرشوهرمم شاغل هست
خوبه مادر پدرتون نزدیک هستن ب شما

درخواست دوستی بده بهم

سوال های مرتبط

مامان ماهلین و مهوا🩷 مامان ماهلین و مهوا🩷 هفته سی‌وسوم بارداری
امروز با خالم بعد از مدت ها می‌خوام برم بازار از دیشب وسایلم رو گذاشتم رو تخت شوهرم اومده میگه یعنی این همه برات مهم بود 🫣😬
قبل از ماهلین یک روز درمیون یا با خالم یا با دوستم بیرون بودیم دو سال میشه دیک برا گردش تنها جایی نرفتم هر غروب بیرون میریم اما سه تایی
مامانم میگه حداقل هفته ای یکی دوبار ماهلین بزار پیش باباش با خالت برو بیرون حال و هوات عوض میشه
شما با دوستاتون می‌رید بیرون مامانایی که بچه یک تا دو سال دارین ؟
هفته پیش هم جمعه از صبح گذاشتم ماهلین پیش باباش تا عصر
رفتم خونه مامانم
احساس میکنم تا الان خیلی به خودم سخت گرفتم بچه داری رو برا خودم سخت کردم چون هرجا رفتم ماهلین رو با خودم بردم که خوب دیگ میدونید با بچه چقدر سخته بازار رفتن مخصوصا دختر من که میگه بزارم زمین خودم راه برم هرچی رو تو خیابون دست میزنه
بعد اینکه مامانم میگه بچه ات ک دنیا اومد بهش شیر خشک کمکی هم بده بزار جایی رفتی بتونی پیش کسی بزاریش مخصوصا اینکه شیر به شیر بودن واقعا بدنم کم آورده
بنظرتون میشه از همون اول هر دو رو بخوره ؟