۱۷ پاسخ

اصلا بچه سه روزه درکی از ترس نداره

اون قضیه سه روزگی که تموم شد و رفت بخاطر دردش گریه میکرد پسر من تو نوزده ماهگی به بیماری گرفته بود مجبور شدم بستریش کنم تو نیم ساعت هفت بار ازش دست و پایش و سوراخ کرده بودن نمی‌تونستن رگش رو بگیرن آنقدر گریه میکرد و جیغ میکشید. بعضی بچه ها همینطوری هستن دختر جاری من تا دو سالگی اینطوری بود مثلا خونه عمه اش می‌رفت شوهر عمه رو نگاه میکرد از گریه غش میکرد. و ترس هم تو یه دوره از سن تو بچه ها به وجود میاد پسر من از صدای زنگ اتاقمون یا صدای بلند تو کوچه میومد خیلی میترسید الآنم از صدای بلند می‌ترسه و گریه می‌کنه بخاطر اقتضای سنشه بزرگتر بشه خوب میشه

بنظر من هيچكس جز مشاور نميتونه درست كمكتون كنه چون علمشو داره

هیچ کس باور نمیکنه ولی واقعا بعضی چیزا از همون بدو تولد تو وجود بچه ها و ناخوداگاهشون میمونه دختر منم وقتی بدنیا اومد پرستار لباس بد تنش کرد نافش خونریزی کرد درد کشید بعد هر بار ک میخواستیم لباس تنش گنیم یا در بیاریم گریه میکرد از همون روز اول تا الان از لباس پوشیدن فراریع

جایی خواندم ک حتی تصور پدرومادر رو بچه تاثیر میزاره
بهتره فکرتون رو مثبت کنید 💚
بیشترتر از قبل بغل و بوسش کنید و براش چهار قل و آیت الکرسی زیاد بخون فوت کن .دعا ترس از گوگل بخون براش
از سید مطمن براش دعا ترس بگیر اویزون کن پیشش
وقتی ترسید ،نکو چیزی نیست و نترس یا اخم نکن بخاطر ترسیدنش ،با رو خوش بغلش کن و ببوسش و نازش کن با لحن خوب بگو مامانی صدا موتوره ،موتور صداش اینطوریع ،قان قان ووو

ببین قضیه ترس خیلی طبیعی، به مرور کمتر میشه، و بابت وابستگیش بیشتر تو جمع برین، دالی بازی زیاد بکنین،وقتی جدا میشی ازش حتما خداحافظی کن

مامان کیان پسرمنم بعد از واکسن هجده ماهگی یسره گریه میکرد جیغ میزد انگار از چیزی ترسیده باشه یا اینکه یچیزی بچمو میترسوند، من چندروز قبلش که شام غریبان بود پسرمو شب ساعت هشت بود بردمش سرخاک، خودم فکرمیکردم از اون شب اینطور شده بود،فقطم تو بغل من می اومد حتی تو بغل شوهرم نمیرفت، خدا خیرش بده یکی از مامانای گهواره گفت احتمالا از چیزی ترسیده گفت یه ذکر مدام بالاسرش بگو و این الکرسی براش بخون ، پسرم از فردا آروم گرفت، نه دیگه ترسی داشت نه بی‌قراری میکرد، بخدا اصلا بطوری شده بود منو باباشم داشتیم از دستش دیوونه می‌شدیم ،ذکرو ایت الکرسی که براش خوندم دیگه خوب شد

عزیزم اگرسید خوبی سراغ داری برو براش دعای ترس بگیر ترس بچت خوب بشه پسرخودمم خیلی ترسوهس میخوام برم براش دعابگیرم من به دعااعتقاددارم

ببین قبل ۴۰ روزگیش جایی نبردیش؟ مهمونی تو شب یا مثه جنگل و دریا و کوه و باغ و اینجور جاها؟ بعضی بچه ها اذیت میکننشون ترسو میشن بنظرم ی ادم درستو حسابی ک کارای باطل سحر انجام میده ببینه هم بد نیس نه اونایی ک جادوگری میکنن و زندگی خراب کنن نه اصلا پیش اونا نرو ک بدتر میشه

اگه مطمئنی ترسیده ی ماهیتابه رو خالی بزار روگاز ک قشنگ داغ شه بعد بچه رو بده دست همسرت رو سرشون چادری چیزی بنداز اب نمک درست کن نمکش فراوون باشه بالاسرشون نگه دار ماهیتابه رو اب نمک رو بریز داخلش یدغعه اون صدا جیزی ک میده ترسشو از بین میبره اگر چشمی تم خورده باشه از بین میره

من باردار ک بودم دلم می‌گرفت بخاطر ی سری شرایط بعد باهاش حرف میزدم ک پسرم خودم مراقبتم خودم کنارتم بدنیا اومد. ورد زبونم شده یادم ۲ماهگی واکسن زد خیلی گریه کرد گفتم خودم مراقبتم خانم دعوا میکنم هر کی ماهان اذیت کنه دعواش میکنم اینجوری سر هر موردی آروم میشه شما هم باهاش حرف بزن،مورد بعدی تو خونه ات تقریبا بلند سوره جن بخون ،و بگو واگذار میکنم ب حضرت عباس هر کی بچه منو اذیت کنه ،ی گردگیری از خونه هم بکن تار عنکبوت اینا نباشه

سلام عزیزم شب شما هم بخیر
خوب میشه. ما برای بچه ای که ترسیده انجام میدهیم رود خوب میشه
آهن تو خونه اگر داری ضخیم باشه بزار رو گاز حسابی داغ بشه یه ۱۰ دقیقه بزار بمونه بعد داخل سینی میزازی روی زمین یه کاسه پر آب کم کم بریز رو آهن صدای جلزش درمیاد بچه هم صدای رو بشنوه و دود آهن باید به بچه بخوره
بچه هم باباش یا یکی که کمک دستت باشه بچه رو بغل کنه و بایسته روبروی سینی
بعد از آب همین آهن دست و صورتش و پاهاش رو بشور و بریز تو خیابون
انشالله خوب میشه
مجرب از قدیم انجام میدادن

من خواهزادم ۱۰ سالشه ترسویه حتی از دسشویی تنها رفتنم مبترسه😐
بچه شما ک هنوز کوچبکه سعی کن بهش ارامش بدی خروقت ترسید بیشتر بغلش کن واسش توضیح بده مثلا صدای کامیون بود، یا صدای فلان چیز بود اون میفهمه کم گم خوب میشه

دقیقا بچه منم بعد واکسن همین شد

فکرنکنم به ۳روزگیش ربط داشته باشه
چون پسرمن بارها. انژیوکت براش زدن,۳,۴بار ازمایش گرفتیم تو طول ۱۸
ولی اینطوری نیست
فقط تازگی. از صدای هواپیما میترسه اونم فکرکنم جدیدا بخاطر اینه ارتفاعشون کمه صداش زیاد میترسه

بچه منم همینه..هروقت واکسن میزنه یا دکتر میره یمدت شدیدتر میسه بعد رفته رفته کمتر..ولی درکل میترسه..مخصوصا ازدکتر..یعنی از وقتی وارد میشیم تا بیایم بیرون جیغ میزنه

کتاب بازکنین براش شاید خوب بشه

سوال های مرتبط