۷ پاسخ

می برمش تو کوچه با بچه ها بازی می کن پارک می برم خانه بازی مهد کودک می رد

تو برو بخاطر دخترت ،یه کاری کن بهش خوش بکذره

خانه بازی،پارک

پارکم ک میری همجور بچه‌ای هم هس مثلا برعکس روی سرسره میرن از پله نمیرن ک بچه سه ساله یاد میگیره دیروز تو پارک ی بچه حدودا سیزده ب بالا بود خودشو از بالای سرسرهایی ک سرش بستس آویزون کرده بود اینقد خطرناک بود مامان باباش رو‌ نیمکت نشسته بودن داخل گوشی بودن جفتشون منم گفتم از وسیله درست استفاده کن همه بچه‌ها ازت یاد میگیرن🤦 دقیقا همون لحضع بود ک یاسم داشت میرف بالا

گرم باشه تو خونه بازی می‌کنیم غروبا تو کوچه با دوچرخه میره دور دور منم حواسم هس همراهشم ولی نمیچسبم بهش میگم از گوشه برو ماشین میاد فقط مشکلم اینه همه پسرن دوچرخه دارن فقط یکی دختره ک کلاس سومه دوچرخه نداره و پارک میبرمش از دور مواظبم من جاهایی ک میرم اذیت میشم ولی خب سعی میکنم آزاد بزارمش هی نکن بکن بگی بدتر میشه بچه حداقل پارک و کوچه آزاد باشه

خوب حداقل ب دخترت خوش میگذره

من بیشتر خانه بازی میبرم ،،یا کافه ،،چون بیرون واقعا جهنمه

سوال های مرتبط

مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
من یه مشکل خیلی بزرگ با پسرم دارم به نظرتون چیکار کنم،پسر من کلا لجباز و شیطون هست اما تو خونه قابل کنترله و اینطور نیس که بگم کار خطرناک میکنه،اما وقتی میریم خونه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم هم هستن یکیشون ۷ سالشه اون دوتا دیگه کوچیکترن و آروم تر هر چی میگم با کوچیکا بازی کن اصلا سمت اونا نمیره فقط دنبال بزرگه میره بزرگه هم اذیتش میکنه گاهی،پسر منم بلد نیس بازی کنه درست فقط بدو بدو میکنه بلند میخنده،پسر خواهر شوهرمم وقتی دلش بخواد به بچه من میگه بیا بازی وقتی که پسر من سمتش بره داد میزنه که سامیار نیاد پیش من،خب من هزار بار بع پسزم گفتم نرو پیشش ولی بازم میره و شلوغ بازی میکنه هر چند پسر خواهر شوهرمم شلوغه اما پسر من نفهم تره مثلا اصلا سرسفره نمیشینه تو مهمونی هی میچرخه دور سفره میره سمت بجه ها واقعا معذبم دیگه نمیدونم چیکارش کنم،خانه کودک میبرم تو کوچه میبرم با بچه ها بازی کنه اما بازم وقتی پسر خواهر شوهرمو میبینه هیجان زده میشه اصلا دوس ندارم سمت اون بره چون اونم داد میزنه همه چیو تقصیر این میندازه