میگم مامان اولیا میشه بیایید از هفته ی اول بعد زایمانتون بگید چطور گذشت
باور کنید من انقد به زایمان فک نمی کنم انقد به فکر بعدشم
فک کن یه ریزه بچه رو بدن دستت با کلی گریه و نق نق و خودشو کثیف میکنه و کولیک و رفلاکس🥲
تازه اصلا هم نمی خوابیه ، شیرتم به زور نمیاد🥲
کل بدنتم پارس ،شانس بیاری افسردگی بعد زایمانم پارت نکنه و از همه بدتر این بچه مسئولیتش شبانه روزیه
حس میکنم خیلیییی سخته خیلیییی چجوری عادت کنم🥹

چقد همه جملاتت منفی بود🤦‍♀️
همه اینا هس حقیقته اما خودمون انتخاب کردیم که مادر بشیم!

ن باببببببا اوووووو چه سختش کردی
اینقدام سخت نیست
اتفاقا اینقد باحال،نوزاد که تا 40روز همش خواب اذیتش کجا بود طفل معصوم
خانوادت میان پیشت؟؟؟

هفته اول خوش باش بیشتر مشکلات بچه ها از هفته دوم به بعده

کچه ولاهی دو هفتی اوله شاید سخت بیت دوایه عادت دکی
دوای وش همو مندال وک یک نین ایتو شاید شانسی خوت ارام بیت
دوای وش فیر دبی اوه شتیکی غریزیه نه لی نارحت دبی نه بی خویت بو مهمه نه شوانه هستانوه
نگران مبه گولم

همو اوانم تجربه کردو ولی همو گذراون🫠

من هفته اول زایمانکم زور بوم سخت گذرا بخاطر بخیه کان
زوریش فکر ل زایمان مکوه یعنی استرس زور مده ب خوت زور خراپه استرس سعی بکه خوت ارام کیوه ‌ درسته سخته ولی دگذره . و اویکه دبینی مندالکت زور ارام دبی کچی من ب چوکه ای وا بو انشالله ای توش وا دبی فکر ل افسردگی و شتی وا مکوه گلم ل استا را

ایرو شبنم دلی امنی امنیش فکر لوانه دکموه دترسم🥺

اگه کولیکی هبو منداله کت او شربته ی بدیه

شبنم جیان اوله کانی زور سخته بلام زو زو عادت دکی
فقط روحیه ی خوت حفظ که و به قسه ی کس مکه

روزای اول‌اگه کمکی داشته باشی خیلی برات راحت میگذره،من مامانم بعد زایمان تقریبا ۱ماهی پیش خواهرام واستاد
فقط بهم ریختگی تایم خوابت یکم ممکنه اذیتت کنه،همه بچه ها که کولیک و رفلاکس ندارن بهش فکر نکن
برا پارگی هم شیاف بهت میدن دردت انگاری کند میشه اینم خیالت راحت😁
تودلیت رو بغل کنی همه ترسات میریزه😍

شبنم جیان الان تایپکم توم دیت کلا چند روژه نخوشم نمتوانیوه زور بیم
امن دقیقا برعکسی توم سختی الانم یانی هفتیکه قورس بومه وک جاران نیم ورزم لحالی خوم ومدام ل فکری زایمان دایم.. مندال بیحد خوشه اوانی ک تو فکریان ل دکیوه وا دیت ودگزره ک هر حسیان ناکی چون اولین مندالته وا ترساویی دنا مندال داری زورخوشه شاید امن خوش بین چون کچکم زور ارام بو ولی بیحد خوش بو جاری اگه شیریی ددی او دسته چکولانی ده دستت دگریی همو شتک لبیر دچتوه..
امن چنده لگل کچکم دگریام اگه جیگایکی دیشا مسئولیتکی جدید وخوشه.. فکریان ل مکوه بوخوت تجربیان که وصددرصد تجربی تو لگل من یا هر دایکک فرقی هیه

اصلا مترسه بقوربان خودا گوریه به خودا وا گوره ی دکه ی دله ی ده مندالت بخیو کردوه اونده حسیکی خوشه دبی به دایک هموی هیش و زانی خوت لبیر دچیته وه خو یک دو مانگی اول کمکیشت دبی ایشالله بسلامت نجاتت دبی لخورا او دورانه لخوت تال مکه

شاید کسی سر زنش که چرا تفکرت اینه ولی کاملا حق داری و درسته
ما مادریم و خدا توان و صبر بهمون هدیه میده
همونجور که پوروسه ی بارداری و سختیاش تموم میشه زایمان هم تموم میشه
بهتره تا چهل روز اول کم و بیش کمک داشته باشی تا بتونی به روندش عادت کنی
روزای اول خیلی بی خوابی داره
و چهل روز بعدش به خودت بستگی داره تا چجوری عادتش بدی بخوابه
کولیک و رفلاکس هم از دوماهگیش به بعد خودشو نشون میده
غذای نفاخ نخور با مشورت پزشک براش گریپ میکسچر براش بگیر به حد زیادی کنترل میشه
از همسرت بخوا خیلی همراهت باشه از تاریخ روحی مراقبت باشه ک دچار افسردگی نشی
به جرعت میتونم بگم غول مرحله ی آخر افسردگی بعد زایمانه من دچارش شدم و فقط خدا خیلی دوستم داشت ک تونستم با دارو درمان بشم...
و در آخر همه ی سختی ها با شیرینی یکبار لبخند بچت فراموشت میشه

شاید مندالکت ارام بو شانست هینا

اینهمه چیز منفی گفتی مشخصه ک دنیا برات سخت میگذره گلم .
هیچ وقت اینجور ک توگفتی نبود .
بعدشم انقدر شیرین ولذتبخش میشه از دونفره هاتون لذت میبری.

بی خوابی رو یادت رفت بگی عزیزم

دقیقا من همه اینارو داشتم مادر هم نداشتم همسرمم راننده جاده بود تنها
فقط بچه م دل درد نداشت

اصلا وانیه
اگه زایمانت کرد دوایه خوشه
نفرکا لکن‌دبیت ایدی او اگای له مندالت دبی
دواییش شیرت دیت فقط ممکت همو دقلشه اویش فیلی خوی هیه
دواییش شوانه ش دنوه اولکانی اگه بو یک مانگ‌ هتا ۳ مانگ عذابی ننوستنی هیه

کسم احساس ناکی زور استرس ددی بوخوت امن دو مانگ و نیوم ماوه وک تو استرسم نیه😐

وای من تازه لحظه شماری میکنم ۹ ماه تموم بشه به دنیا بیاد این بستگی به خود ادم داره بتونه خودشو با شرایط وفق بده چند روز اول هم بالاخره ادم کمکی داره در کنار اون خودش هم تلاش میکنه چیزایی از بچه داری یاد بگیره شاید شبا کمی سخت باشه ولی در کل شیرینه وقتی ادم ذوق داره بچه را شیر بده با حوصله اروغشو بگیره وقتی ارومه باهاش حرف بزنه سعی کن نکته های مثبتشو تو ذهنت مرور کنی

زایمانکه زور وحشتم لی هیه یکیس سخته براستی امیش هر چند فکر دکم دلم زندگیم وک چلان نابه له خو و خوراک و زندگی دکوی فقد دبه به مندال رابگی اما شیرینی خوشی هیه خوشه عاشقی دبی مندالی خومانه فرق دکا عادت دکین فقد نابه زور توره و بی صبر بین دنا دقیقا ا.ا توره و گرینوک و ناجسن دبه

توکلت به الله بی دوعای خیر بکه دلکم
دوعا بکه خوا بوت اسان کاتوا اوش نعمتی الله به توی بخشیده
هزارن کس هیه ارزویتی الان له جگای تو بی
الله متعال اسان کاریت بو بکا واولادی صالح و سالمت بکا به نصیبت

مثبت فکرکن جانم
من زایمان اولم فوق العاده عالی بود
الانم میگم میدونم بهترین زایمان قرار تجربه کنم باز به چیزای خوب فکرکن تا بیاد سراغت
اصلا وقتی زایمان میکنی خدا یه قدرت دیگه بهت میده منم خیلی ترسوبودم روز ۱۲ ارخونه مادرم اومدیم خونمون و بچمو بردم حموم برای اولین بار
همه چی برات عادی میشه

پس من چرا به هیچ کدوم برای قبل و بعدش فکر نمیکنم نمی‌ترسم اصلا☹️
نه ترس از زایمان نه بعدش که باید چیکار کنم😐به هیچی فکر نکردم

گلم مانگکت سخته دوایه کم کم عادت دگری درسته انسان مسئولیتکی جدیدت دته سر شان سختی بشی خوشی هیه اما باور که خدا اونده گوریه فکری همو جگایکی کردوه اتو اگه او مندالت دبه خود به خود عادت به همو شتک دگری به ب خوی ب شوتنی ب کارکانی و....
افسردگیش به دس خوته سعی بکه روحیه ی خود شاد راگری فکر له سختی مندالکت مکه فکر له خوشیکانی بکه که هر روژک که دگذره شتکی جدید فر دبه کارکی جدید دکا

همه که اینجوری نمیشن الکی استرس نگیر ... هر چیزی راهکاری داری

من اصن ب زایمان فکر نمیکنم میدونم بیشتر استرس میگیرم

من اصن ب زایمان فکر نمیکنم میدونم بیشتر استرس میگیرم

من افسردگی بعد از زایمان گرفتم از همه چی سختتر بود به محض اینکه بابچه تنها میشدم دلم میگرفت گریم میومد

سختی داره اما باور کن دیدنش توی لحظه به لحظه ی زندگیت پره از شوق و ذوق و عشق ، بی خوابی و سردرد و کمر درد و همه چی داری .تازه من فشارم می افتاد گاهی 6 میشد فشارم اما به عشق پسرم سرپا بودم

بهش فکر نکن ار ما کوچیکتر از پسش بر اومدن عزیزم
کمکی داری روزای اول
تنها نیستی
بعد چند روز همه چی درست میشه

من انقدر از زایمان میترسم و استرس دارم که اصلا فکر بعدش نیستم

ولی به نظر من بعد زایمان خیلی روزای شیرینی میتونه باشه
یه جوجه میاد تو خونه که با خودش خیر و برکت و رزق و روزی نور با خودش میاره
وووویییییییی خدایا زودی این روزا بگذره نی نی مون بیاد پیشمون 🥹😍

نه عزیزم اینجورم که میگی سخت نیس من بچه اولم بود طبیعی زایمان کردم مامانم هر لحضه پیشم بود بعدشم بچه از۱۵روزگی به بعد گریه و کولیکش شروع میشه مونده چجوری زایمان کنی سخت بگیری سخت میگذره تازه من شیر خودمو میدادم شبا بیدار بود بچم شیر میدادم بهش میدادم به مامانم منم میخوابیدم

اصولاً روزای اول باید کمک داشته باشی وگرنه واقعا سخته بچه از اولشم که رفلاکس و کولیک نداره اون اولش همش خوابه عزیزم همه ی اینام میگذره عزیزم بهش فک نکن چون برات سخت میگذره عزیزم

من انقدر از زایمان میترسم که اصلا فرصت نمیکنم به بقیه چیزا فکر کنم.فقط تو فکر زایمانم😥