آنقدر که مامانم استرس نوع زایمان منو کشیده خودم نکشیدم🤣 از اول بارداری هعی می‌گفت برو سزارین ....بعد سه تا دکتر برام عوض کرد تا یکیشون بلاخره قبول کرد سزارینم کنه ... شوهرم یکم دستش خالی بود گفتم نمیتونم پول زیر میزی جور کنم گفت خودم میدم اشکال ندارع 🤣... پول رو شوهرم جور کرد نامه رو گرفتم امروز مامانم می‌گفت یه نفس راحت کشیدم وقتی نامه گرفتی .... نمیدونم چرا آنقدر از طبیعی میترسه 🤦🏻‍♀️😂بهم می‌گفت اگه یه مشکلی پیش اومد که زایمانت طبیعی شد اصلا اصلا بهم نگی وقتی زایمان کردی بعد خبرم کنین 🤣🤣

چه جالب برعکس من حالا مامانم همه اش میگه طبیعی باشه عمل نکن اذیت میشی ولی طبیعی همون روز درد میکشی خلاص میشی
خودشم منو داداشمو طبیعی زایمان کرده

مامان ومادرشوهره منم میگن برو سزارین
بزوور راضیشون کردم
مامانم میگه اگر دیدی بی حسی برات نمیزنن برو سزارین
ماما بگیر که درست بخیه بزنن

چون نگرانته و میدونه از پسش برنمیای
مامان منم همینجوره میگفت کاش سزارین میکردی گفتم نه طبیعی، گفت حتما ماما بگیر کنارت باشه مامان

مامان منم از اول بارداری میگ فقط سزارین منم میگم فقط طبیعی
هنوز نتونسته منو قانع کنه ولی داره تلاششو می‌کنه فک کنم تا لحظه اخر ول کن نباشه

مامان منم برا زنداداشم هرکاری کرد طبیعی نشه که خطر ازبیخ گوشش رد شد 😂چندساعت درد طبیعی کشید ولی سزارین شد
حالا برا من میگه من نمیدونم نباید طبیعی بیاری 😂

مامان منم خیلی اذیت شد خودش سر زایمان طبیعی دومش الان سر من میترسه اما چیزی بهم نمیگه