۲۱ پاسخ

آخ فداتشم الهی بگردم

الهی بگردم قشنگم. من چون شوهرم همون آزمایشگاه کار میکنه همون روز جوابش دادن

نه دکتر پسرم گف فعلا لازم نیس

ای خداااا🥲🥲🥲.

آخی....فاطی توی کلستان کدوم ازمایشگاه بردیش ک انقد خشن بودن؟
من دخترمو بردم‌ازمهیشگاه مرکزی گلستان...خیلی مهربون و خوب بودن...دخترمم اصلن گریه نکرد

چکاپ یکسالگی فقط آزمایش خون بود گلم؟

خوشتیپ😍

نه من نبردم یعنی هنوز دکترش نگفته انجام بدم

الهی بگردم🥲🥲
من هنوز نبردم هفته ی پیش ک بخاطر چسبندگیش ترسیده بود نمیزاشت جاشو عوض کنم گفتم ازمایش ادرارش میمونه این هفته خواستم ببرم ک بچم مریض شد ان شاءالله مشکلی پیش نیاد هفته ی بعد حالش خوب باشه میبرم

فاطی من پسرم تقریبا یکماه پیش بستریش کردن کلی خون گرفتن ازش با ادرارومعذرت میخوام مدفوع مشکلی نداشت حالا بنظرت دوباره ببرمش؟؟؟؟؟

عزیزه دلم🥹🥹🥹

منم مث سگ‌میترسم ولی مجبورم برم بدم ببینم چی کمو ریاد داره

الهی عزیزم
من وقتی ۹ ۱۰ ماهه بود دادم

الهیییی🥺
منم هفته پیش دخترمو بردم چکاپ
4تاشیشه خون گرفتن انقدر گریهههه کرد دلم کباب شد براش 🥺
ولی هنوز نتونستم نمونه ادرارشو بگیرم 😩

وای من از الان استرس گرفتم

الهی بگردم قشنگم😢😘

الهی عزیزم

منم هفته بعد میبرم' استرس گریهای دخترمو دارم خیلی بده🥲🥲

آخ فداش بشم چه تیپی هم زده دختره ناز❤️❤️❤️

من بردم سوزن زد یدفعه دیدم یکم انگار از پوستش اومد بیرون
وای پسرمم اونقدرررررررر گریه میکرد هی میگفتن محکم نگه دارین همکاراش صدا زده بود ریخته بودن سربچه
ی لحظه از گریه بچه دیوانه شدم
دعوام کردم گفتم نمیخوام زود باش ولش کنین
باگریه بچه رو چسبوندم بغلم اروم شده بود خدا بدو بدو پله ها اومدیم بالا

من به دکترش گفتم بنویس،ننوشت،گفت نیازی نیس،رشدش خوب بوده

سوال های مرتبط

مامان سبحان مامان سبحان ۱۱ ماهگی
دیشب خدا بهم رحم کرد🥲 دیروز بچم رو بردم بیرون اومدیم خونه بچم آروم بود یهو بچم خوابید تو خواب همش گریه میکرد همش با خودم میگفتم برم اسفند دود کنم برای بچم چیزیش نشه وقتی از خواب بیدارش شد همش گریه می‌کرد گریه بند نمیشد خواهر شوهرم اومد سرگرمش کرد آروم شد خواهر شوهر هم بهم گفت براش اسفند دود کن گفتم بهش غذا میدم بعد به بچم غذا دادم سپردمش دست باباش رفتم براش زغال بزارم تا اومد انگار یه چیزی خورده بود تو گلوش گیر کرده بود چ‌وضعی بود😑شوهرم که فکر میکرد نون خورده تو گلوش گیر کرده بهم میگفت بهش آب بده تا بره پایین 🤦🏻‍♀️ولی من اینکارو نکردم پشتش زدم تا یه یکم بالا اومدیکم خون هم اومد بردم بیرون زدم پیشتش تمام غذایی که خورد بود رو بالا آورد با کمی خون دیدم یه تکه پوست تخمه هم بیرون اومد😑😑گلوش رو بریده بود تا اومد بیرون 🥲🤦🏻‍♀️ از یه طرف هم مادرشوهر تا دید اومد شروع کرد به فوش دادن من عصبی بود 😅😐همش اسم‌مردن میورد 😑😒 بچت میمورد بچت فلان میشد
مامان دیان👼 مامان دیان👼 ۱۲ ماهگی
سلام از روزایی که توان ادامه دادن ندارم اما مجبورم سر پا بمونم 💔
شنبه شب دیان رو بردم حموم (یه مدت تو حموم خیلی میترسه و گریه میکنه)شنبه هم زیاد گریه کرد بخاطر همین فوری شستمش و دادمش مادر شوهرم (خونه مادرشوهر بودم)یکم نگذشته بود دیدم مادرشوهرم داد میزنه دیان دیان نمیدونم چطور دراومدم بیرون دیدم بچم کبود و بی حال (مثل غش کردن)اینکه چطور رفتیم بیمارستان و چی شد طولانی و حوصله توضیح ندارم ولی من مردم 😓البته خداروشکر تومسیر اوکی شد ولی همچنان بیحال بود رسیدیم و دیان بستری شد واای که الانم میگم دلم میخواد بمیرم بچم خیلی اذیت شد خدا انقدر خون و آزمایش گرفتن ازش چون از حال هم رفته بود فرستادنش سی تی آنژیو تا خیلی دقیق تر قلبش رو بررسی کنن اینجا خیلی اذیت شد دیان بیهوشی زدن اما رگش خراب بود کل بدنشو سوراخ کردن انقدر گریه کرد هنوزم که هنوزه صداش گرفته انقدر بد ازش رگ گرفتن از همه جای بچم خون اومد راهرو بیمارستان پربود از خون بچم😭ادامه اش👇👇