۶ پاسخ

ما هم کیشیم دقیقا همون ثانیه بغلش میکنم و بوسش میکنم ولی تا دو روز ناراحتم

اگه بگم بچگی چه بلاهای سرم آورده دهنتون بازمیمونه بعدباافتخارانگارکارخوبی کرده واسم تعریف میکرد

عیب نداره انقدر مامان هامون ما رو دعوا کردن،هیچ کدوم یادمون نیس😁

منم عصبی میشم خودتو سرزنش نکن

ناراحت نباشی آدم کنترلش ی لحظه در می‌ره منم عصبی میشم

حالاعب نداره زیاد سرزنش نکن خودتو

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۶ ماهگی
دیشب پسرم خیلی نق میزد ،ساعت خوابش بود و نمیخوابید ،من بودم و کلی ظرف نشسته و پسرم که گریه میکرد ،شوهرم از خستگی دراز کشیده بود و نگاه میکرد ... میدونم واقعا خسته بود ،آرایشگره و از صبح تا ۸ شب سر‌پا و دست تنهاست تو مغازه. ولی من از دستش شاکی بودم ،توقع داشتم‌بیاد بچه رو بگیره که من به کارمم برسم و هم اینکه خسته نشم از گریه هاش. شوهرم پاش درد میکرد و تنهایی داشتم حرص میخوردم ،خیلیییی عصبی شدم و یه مامان عصبانی بودم که هی غر میزدم که پسرم بخواب ،خسته شدم ،ای بابا و فلان... با پسرم بداخلاقی کردم تا اینکه گفتم بابا لامصب بیا بگیر بچه رو یه کم مغزم آروم‌بشه من از صبح دارم باهاش کلنجار میرم. اومد بچه رو گرفت یه کم اروم‌شدم‌،بعد میگم خب میدونم خسته ای ولی وقتی میبینی دارم عصبی میشم و خسته ام‌بیا بچه رو بگیر چند دیقه کافیه تا اروم‌بشم. حالا ایناش هیچی ، اصلا با همسرم مشکلی ندارم و درکش میکنم و اونم همیشه درک میکنه منو ،فقط نمیدونم چرا دیشب انقدر عصبانی شدم و از اینکه با پسرم بد اخلاقی کردم و هی غر زدم ناراحتم و عذاب وجدان دارم
مامان حنان مامان حنان ۶ ماهگی
سلام خانوما گفته بودین از تجربم راجب سوراخ کردن گوش دخترم بگم،
من دیروز دخترمو بردم مطب ماما به روش پیرسینگی (با آنژیوکت) گوش های دخترمو سوراخ کردن ،خودشون پماد بی حسی دادن زدم بعد
اول قشنگ با خودکار علامت زد و من دیدم تایید کردم بعد منو از اتاق بیرون کردن🥹(البته بهتر چون دلشو نداشتم نگاه کنم اصلا)
خودشون دو نفر بودن یه کوچولو دخترم همونجا گریه کرد کرد و تمام
یه کوچولو هم خون اومد البته در حد همون دور سوراخ گوشش
من براش گوشپاره حلقه ای هم از قبل خریده بودم دادم همونجا انداختن براش که این خیلییییی خوب بود،دختر اولمو به روش تفنگی سوراخ کرده بودم بعد اون دخترم خیلییی ترسید و مریض شد و تب کرد ،چقدم لاغر شد…
و گوشواره میخی انداخته بودن براش با تفنگ
که بعدش خودمون خواستیم حلقه ای بندازیم چقدددد مکافات داشتیم و گریه کرد دخترم !!تا اینجای کار از پیرسینگی خیلی راضی تر بودم
البته نظرها متقاوته رو بدن هرکوچولو متفاوته تجربه ها🥲
هزینش هم ۴۰۰ گرفت ازمون
مامان دلارز مامان دلارز ۴ ماهگی
عصر مامان شوهرم ز زد که بچه رو بیارین دلم تنگ شده
منم گفتم ببره برم یه دوشی بگیرم
خلاصه برد و من یه چرت زدم و رفتم حموم و کارامو کردم رفتم دنبالش میبینم بردانشتن بردنش خونه عمش
بعد رفتم اونجا گفتم من نمیدونستم اومدین اینجا رفتم در خونتون
بعد گفت به شورهرم کفتن که اومدن
بعد رفتم بچه رو عمس داشت میخوابوند بقلش کردم پوشکش یک کیلو شده بود از جیش
گرفتم بردم عوضش کردم مادر شوهرم کفت یکبار عوضش کردیم منم خیلی عصبی شدم بچمم بدخواب شد زد زیر گریه
بعد رفتم تو اتاق بخوابونمش این کریه میکرد اومد مادرشوهرم اونجا انگار من نمیتونم نکهش دارم ایندنمیخابه خیلی خوابیده گفتم پس چرا شما داشتین میخابوندینش
میگف نمیدونم همینجوری عمش بقلش کرد اورد بچمم هی بد قلقی میکرد چاییمو نخورده پاشدم اومدم خیلی هصبی شده بودم این بچم منو دیده بود زده بود زیر گریه اپنام هی میگفتن این از عصر اصلا گریه نکرده
الان خیلی عصبی و‌ناراحتم
از یطرف میگم نکنه رفتارم زشت بود
فشارمم افتاده بود خیلی عصبی شده بودم از کاراشون