امروز پریود شدم از سر درد و کمر درد و دل درد دارم میمیرم
رهامم که طبق معمول سر شیر خوردنش خیلی اذیت میکنه شب هرکاری کردم ساعت ۱۲ نخورد که نخورد از ساعت ۸ونیم نخورده بود گریه هم میکرد میدونمم گشنشه ولی نمیخورد خیلی اعصابم خورد شد دعواش کردم بدتر گریه کرد خودمم نشستم گریه کردم شوهرم اومد بچرو گرفت باهاش بازی کرد اروم شد شیرشم داد خورد😭😭😭پس چرا از دست من نمیخوره نمیدونم الانم که خوابده مظلوم اشکام بند نمیاد اخه چرا دعواش کردم فقط دارم خودمو لعنت میکنم که چرا اینجوری کردم با بچم چرا داد زدم سرش😭😭😭خیلی حس بدی دارم هوف

خواهر صبور باش
یاد روزای سخت حاملگی بی افت چقدرررر استرس داشتی
میخواستی هر طور شده بچه سالم بدنیا بیاد و بغلش کنی
میدونم سخته
ولی میگذره

دیروز اینستا یه کلیپ دیدم تا دلت بخواد گریه کردم خیلی قشنگ حال ما رو توصیف‌کرده بود که مامانا چقدر یکسال اول زندگی بچه هاشون کم خوابی دارن
میگفت ما مردا یکهفته اینجور‌باشیم کم میاریم از بی خوابی
من خیلی دست تنهام
دیروز اولین سالگرد فوت مادرم بود
شوهرم چند وقتیه تصادف‌کرده از شانه آسیب دیده خوب هم نمیشه
و من با بچه ای که اصلااااا توی طول روز نمیخوابه هر روز صبح ساعت ۶ بیداره
مچ دستم درد گرفته
پشت زانو هام یه رگ درد گرفته
ساواش میزارم رو پام از درد میترکه ولی‌ هیچکس نمیدونه من درد دارم
از بیخوابی نابودم
ولی‌ چه کار میشه کرد

منم دو سع باری این کارو کردم و بعدش ک خابیده خودم نشستم ب گریه کردن کاملن میفهممت خیلی حس بدیع
این اتفاق چندین‌بار برا منم افتاده
خودتو سرزنش نکن ماهم ادمیم و گاهی کم میاریم

تایپکتون همیشه حال و هوای من و مینویسین چرا؟چرا اینقد من و شما زندگیمون شبیه همه 😊خواهر باورتون نمیشه من سرشب یسر گریه کردم برای خودم برای دخترم که ناشکری نباشه ازوقتی پسرم اومده براش وقت ندارم دلم براش کبابه قبل بدنیا اومدنش مدام پیش خودم میخوابید مدام باهم بودیم الان طفلی بمیرم براش تنهایی یه گوشه میگیره میخوابه دلم براپسرم دیگه نگم بهتون داره میترکه هرشیر خشکی و بهش میدم بهش نمیسازه خیلی شیرش کم شده دیروز بردم دکتر نیم کیلو اضافه کرده بود بچم حساسیت داره منم سرشب دیگه اینقد فشار روم بود جیغ زدم دوتاییشون فقط نگام میکردن ازاین ور تنها غریب کمکی ندارم فقط یساعت بچه ها و بگیره شوهرمم شب کاره واقعا کم اوردم ازخدامیخوام کمکم کنه ناشکر نیستم جونمم میدم برا بچه هام ولی خیلی خسته ام اصلا اونا بخوابن. من خوابم نمیبره از عذاب وجدان ،ترس...

اشکالی نداره گلی مال اینه پریود شدی آدم عاجز میشه .دقیقا دیروز این حال تورو داشتم 🥺🫂 شوهرم اومد بغلش کرد قربونش رفت گرفت خوابید یجورایی انقد بغلش کرده بهش عادت کرده.بعد منم پریودم حوصله خودمم ندارم.

هممون همینجوریم تنها نیستی ...