۴ پاسخ

چی بگیم ولی خب بطری که رو زمین تو کوچه و خیابون افتاده کثیفه

حداقل از شعور صفر بوده.... مثلا داره مراقبت میکنه

به پسرش گفت با پسر شما بازی نکنه؟ ولش کن آدمای بی‌شعور اطرافمون زیاده

کسی اگه دلواپس بچه باشه تو کوچه نمیزاره.یا کلاس میبره یا خانه بازی و شهربازی خودشم میشینه از دور هواشا داره.
مورد دوم هر چیزی تو کوچه آلودست ممکن ادرار حیوان انسان بهش مالیده باشه ممکن کسی که دهن زده بیماری های دهانی داشته باشه پس بحث کثیفی نیست بحث خطر برای سلامت ک باز برمیگرده به اینکه ایشون بچه را خودش در معرض محیط کثیف یا حتی بقول خودش فرهنگ ضعیف بقیه گذاشته ک خودشا برتر میدونه.تو کوچه همونجور ک هر آلودگی هست هر مدل آدمی هم هست از تجاوز تا .... خیلی موارد دیگه

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام تقریبا سه روز قبل ، پسرم یکم تب داشت و دوبار پروفن دادم و خوب شد و خونه ی ما دوبلکس هست ، انگار حموم و اتاق ها بالاست و حال و پذیرایی و آشپزخانه پایین و بعد من تو حال بودم و قرار شد پسرم بره حموم با باباش و لباس هاش رو خودم پسرم آماده گذاشته بود که از حموم اومد بپوشه و بعد بخاری اتاق هم خاموش بود و سرد برو اتاق ها و بعد که حمومش تموم شد ، همسرم حوله رو تنش کرده بود ولی لباس هاش رو هم داد دستش که بیاد پیش من و بعد تا اومد پیش من ، سردش بود و می‌لرزید و سریع گذاشتم جای بخاری و گفت اخیش گرم شدم خیلی سرد بود و بعد دیگه خشک شد و گرمش که شد ، لباس ها تنش کردم و همسرم از حموم اومد و صداش کرد که بره موهاش رو خشک کنه و انگار پسرم رکابی تنش بود با شورت و شلوار ولی هنوز هودی نپوشیده بود و بهش گفتم بپوش و بعد برو و گفت میرم بالا و می‌پوشم و بعد دیدم اومد پایین ولی نپوشیده بود و گفت یادم رفت و اومد جلوی بخاری نشست و گفتم خوب برو بیار و پسرم گفت بزار گرم بشم و بعد میرم میارم و بعد یه ربع بالاخره رفت و آورد و تنش کردم و بعد دیگه براش آب پرتقال گرفتم و خورد و اومدیم بالا و دستشویی رفت و گرفت خوابید
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان زهرا💖 مامان زهرا💖 ۵ سالگی
مامانا شما رابطه تون با خانواده شوهر چطوره؟
دیشب شوهرم یه استوری بود که زنی که این ۱۰ کار نکنه خدا خشمش میگیره
یکیش این بود با خانواده همسر بی احترامی کنه
شوهر منم میخواست مثلا بگه کدوم داری شروع کرد انگشت گرفتن بعد به این رسید گفت روی مرزی منم غش کردم از خنده گفتم کی بی احترامی کردم
الان میگم خنده ت چی بود قشنگ جوابش میدادی
من اصلا به خانواده شوهرم بی احترامی نکردم هیچوقت
ولی خیلی پر توقع هستن
من خدا شاهده اوایل ازدواج صدم رو گذاشتم اما فقط بی مهری دیدم
گله هم میکردم میگفتن فلانی یکی داره دو تا داره ما ۷ تا عروس داریم ۱۰ تا نوه داریم حتی شوهرم هم بچه محبوب نیس
تو خانواده شون فرق به شددددت زیاد
در راس همه دختر یکی یدونه بچه هاش و داماد
بعدش پسر بزرگ بعد پسر کوچیک
یعنی تا الان ما اولویت ۴ میشیم که همونم نیستیم
من از سوغاتی کادو روز مادر همه کار کردم کسی قدرم رو ندونست
من چند وقته بدون بحث ناراحتی اصلا هیچ مشکلی نمیرم خونشون ماهی یکبار ،دو سه هفته یکبار
اینم بگم مادرشوهرم همیشه خونه بقیه میره خونه من نه زیاد
ازشون سرد شدم دست خودم نیس از بس فرق میزارن بچه پسر آخریش با دخترم بازی میکنن مادرشوهرم فقط میگه وای نکن وای نورا افتاد وای نورا کمرش وای نگیرش
منم بعد این موضوع تنفر پیدا کردم حالا که فکر میکنم
برای روز مادر ۲۰۰ تومن براش کادو گرفتم برای مامان خودم ۱۴۰۰
انقدر از چشمم افتاده
حالا به شوهرم چیزی بگم یا نه
اصلا فکر نمیکردم شوهرم همچین فکری راجبم کنه فکر میکردم اونم مشتاقه زیاد نریم
البته من نمیگم نرو خودش نمیره
میگم پاشو برو یه سر بزن به مامانت میگه تو نمیای نمیرم
فرزند پروری