من دیگه دارم تموم میشم
آخ گفتی....تنهام تو یه شهر غریب شوهرم صب تا شب سرکاره ی دختر پنج ساله بشدت بهونه گیر دارم با کارای خونه (نظافت. آشپزی.وووو)بعضی وقتا گریه میکنم خسته میشم غر میزنم ولی چکار میشه کرد خدا خودش صبر میده
فقط خداتو شکرکن تواوج خستگیت که کنارته و سلامته عزیزم
ولی باتموم خستگی حتی ی لحظم دلم نمیادازبچه هام دورباشم نه ساله پیش پسر۷ماهم رو مادرشوهرم ازم گرفت بعددوماه که دیدمش گفتم خدایاهیچوقت ازمن دورش نکن
آره بابا
اره عزیزم تنها نیستی من کار خونه بیخیال شدم فقط غذا میپزم و کل وقتم با پسر میگذره دیگ چیکار کنیم مادر شدن همه سختی های خودشو داره
وای منم واسه ی شب خوب خوابیدن هلاکم بچم شبا دم ب دیقه واسه شیربیدارمیشه
منم کم آوردم بعد همه میگن حالا اول راهی
اره گاهی کم میارم مخصوصا که هیچ کمکی ندارم تازه شوهرمم یکماه یکماه سرکاره ومن وبچم توخونه تنهای تنها ولی وقتی دخترم میخنده یا چشاش رو باز میکنه دلم براش غش میره همیشه میگم خدایا شکرت که این دختر رو بهم دادی که همدم ومونسم باشه خیلی دوستش دارم ولی اره دیگه خستگی طبیعیه ولی میدونی مارا به سخت جانی خود این گمان نبود
مگه نی نیت هنوز کولیک اذیتش میکنه؟!
چرا از بقیه کمک نمیگیرید، مثلا مادر خواهر حداقل برای کارای خونه بیان کمک وقتایی که بچه خوابه شماهم باهاش بخوابید، ولی هرچقدر بزرگتر بشن راحتر میشید.
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.