۱۳ پاسخ

منم از روز دوم پاشدم
البته روز دوم که امدم خونه
قبلش اینقدر بهم دارو داده بودن بیهوش بودم

جاری منم ک زایید ساف راه میرف من تا یه مدت خم بودم منم خیلی درد داشتم

منم همینطوری بودم شب خودم پامیشدم میرفتم دستشویی ازفرداشم یعالم راه میرفتم

با ۴۵سال سن وقتی بچه اولش بود مطمئنن خیلی چشم انتظار بوده و اگ دردم داشت براش مهم نبود 🥹

منم مث ت بودم تا دوماه خونه مامانم بودم
تا بیست روز هر شیش ساعت اگ شیاف نمیزاشتم حتی نمیتونستم راه برم
داغون بودم داغوننننن

وای مثل من هستی پس ..من خیلی زجر کشیدم تا شد ده روز

منم طبیعی بودم همون موقع ک زاییدم پاشدم کارا بچمو کردم خودمو تمیز کردم انگار ن انگار😂

😂من اصلا نمی‌تونستم تکون بخورم
یادش بخیر

زنه مثل من بوده😂

سنشون بالاعه بدنشون بیشتر تحمل درد داره من طبیعی بود نميتونستم از تخت بیام پایین راه برم تا این حد

تحمل درد و توان بدنی هرکس باهم فرق داره

خب اون حتما بچه اولش نبوده بچه اول همه چیش سخته ولی برای دومی و سومی خیلی راحته

مثل من بوده پس

سوال های مرتبط

مامان شازده کوچولو💎 مامان شازده کوچولو💎 ۸ ماهگی
داستان حقیقی یکی از شما
یاسمین
پارت ۳۹

وقتی خواهرم فرار کرد و رفت بچه‌اش ۱۰ ماهش بود و من ۱۵ سالم.
تمام مسئولیت این بچه رو به عهده گرفتم.
پسرش شیر مادر می‌خورد با رفتن نیارا خیلی بی‌قراری کرد اما چاره‌ای نبود.
یادمه چند شب تا صبح بیدار موندم تا بچه به شیر خشک عادت کرد.
تمام مسئولیت‌هاش از حموم بردنش تا خوابش و نگهداری و آروم کردنش همه چیزش با من بود پسر نیارا شده بود پسر من...
از شانس من دقیقاً همون زمان کرونا اومد ،
مدرسه‌ها آنلاین شد من که اون موقع اصلاً هیچ گوشی نداشتم و اجازه هم نداشتم گوشی داشته باشم مجبور بودم با گوشی مدل پایین مامانم که حافظه نداشت و اینترنتش ضعیف بود و همیشه هنگ میکرد، سر کلاس باشم.
وای از اون روزی که مامانم خونه نبود و کلاس‌های من شروع می‌شد ، دقیقاً اونجا بود که احساس کردم نمی‌تونم درسمو ادامه بدم چون این وضعیت واقعاً برام غیر قابل تحمل بود.
کلاس‌های آنلاین وقتی گوشی ندارم،
بچه‌ای که افتاده گردنم، خستم کرده بود...
یه روز خونه خالم بودیم که یکی تماس گرفت با مامانم گفت خواستگاره...
مامانم معمولا جواب همه خواستگارا رو یکی می‌داد، به همشون می‌گفت بچه ست ، داره درس می‌خونه.
اما اون شب بهشون گفت خبرتو می‌کنم