۷ پاسخ

ایشالا هر دو سالم و سلامت مرخص بشن
من و جاریم به فاصله ی ده روز زایمان کردیم ولی اصلا به این چیزا فکر نمیکنم

به بچش با سرنگ یا قطره چکون مرتب شیر خشک یا شیر مامانشو بدید تا زردی بدنش دفع بشه هرچی ار
درار و دفعش بیشتر باشه زردیش زودتر میاد پایین ،برا ورم مامان نی نی هم منم بعد زایمانم وحشتناک پاهام ورم کرد ولی من دکترم از قبلش جوراب واریس گفته بود همرام باشه بعد عمل ببندم منم تو بیمارستان پام بود بعدش که اومدم خونه حالم بد بود دیگه نبستم بعد پاهام خیلی زیاد ورم کرد دوباره جوراب واریسو پوشیدم کم کم ورم پام از بین رفت

انشالله هرچی زودتر خوب میشن هردوتاشون سالمو سرحال میرن خونه شون🥹♥️

انشالله هرچه زودتر حال هردوشون خوب بشه

چرا آخه فشارش باید در این حد بره بالا؟
یکی پیشش بمونه یکی هم بگو بره پیش بچه اونجاها ی نفر از خانواده بچه باشن بهتره

یه سوالی بپرسم حالا جدا از این مشکلی پیش اومده براش
ناراحت نیستی از اینکه هنوز بچت کوچولوء یه نوزاد دیگه وارد خانواده شده؟ بلاخره توجه به بچت کم میشه یا از این به بعد هی باید حواست باشه بچت نره سمت بچش دست بزنه بهش یا بیفته روش یعنی راحتی قبلو نداره

واقعا خیلی سخته خدا بهشون کمک کنه زودتر این روزای سخت رو پشت سر بگذرونن

سوال های مرتبط

مامان یاسمین زهرا مامان یاسمین زهرا ۱۳ ماهگی
فرداش همسرم مرخصم کرد ودکتر دیدار دکترعباسعلی زاده رو معرفی کرده بود بعدترخیص همسرم گفت ک امروزو استراحت کن فردابریم تبریز برااون دکتره
فرداش رفتیم نطب پربود وقت نمیدادن تومطب ازگرما فشارم بالارفت وهمسرم دادوبیدادکرد ومنو بردن اتاق ویزیت خلاصه ک دکتر گفت باید تااخر زایمان بیمارستان تحت نطر باشه وگرن بچت یاخودت میمیری
اونموقه ۳۳هفته بودم و بچمم از ۳۱هفته رشد نکرده بود بخاطر فشاربالا
گفتم ک ن من بستری نمیشم برگ بستری داد وبرگشتیم خونه همسرم زبون میریخت ک برم بستری شم وقبول نمیکردم همسرم گفت ک منم باهات میمونم همونجاچیزی نمیشه قبول نکردم تااینک شب دردعجیبی اومد سراغم معده درد ودرد طرف راست وچپ معدم گردن درد سردرد کتف درد همه جام استخونام دردمیکرد سرکیجه داشتم رفتم اب داغ دوشو بازکردم نشستم زیرش دوساعت زیردوش بودم
تااینک همسرم بیدارمیشه میبینه نیستم واومد پیشم هوا روشن شده بود ب زور دوسه لقمه صبحونه دادخوردم وسایل اماده کرده بود ک ببرتم بستری کنه