مامان این حسی دارم فکرمی‌کنم مادرخوبب نیستم
پسرم وقتی ب دنیااومدبخاطری ک باوکیوم کشیدنش گفتن مشکل داره بستریش کردن آن ای سیو اونجامیدیدم مادرایی بودن بالاسربچشون گریه میکردن برابچه شون امامن ن خوب نمی‌تونستم گریه کنم البته موقع ی زایمان بددردداشتم دوروزکامل جیغ میزدم تابدنیااومدازحق نگذریم به با میخواستم براش خون وصل کنم خیلی گریه کردم همه بهم دلداری میدادم
یه وقتایی پیش خودم فکر میکنم دلیل اینکه نمی‌تونستم گریه کنم این بوده ک توشوک بودم چون بچه اولم بود چیزی بلد نبودم همین طوره بدنیااومدهمون لحظه بردن بچه روجایی دیگه بستری کردن شب تا صبح اصلاندیدمش بهم میگفتن وضعیتش معلوم نیست باید بزاری بزرگ بشه می‌تونه بشینه می‌تونه راه بره
اخداراشکرهمچیش خوب بودمیترسوندن فقط دکترا الان دوسال ونیمه
روزااذیت می‌کنه خیلی اصلانمیخوابه منم خسته میشم دعواش میکنم یابعضی وقتامیزنمش وقتی نمی‌خوابه خیلی ناراحت میشم میگم من اصلا دلم براش نمیسوزه دوسش ندارم میزنمش دعواش میکنم مادر خوبی نیست درست مواظبت نمیکنم ازش نمی‌دونم کاردستی میکنم یان

۱۰ پاسخ

عزیزم با این چیزایی که میگی نیاز داری حتما بری پیش یه مشاور
چون یه فشار روانی بهت وارد شده که نتونستی حلش کنی و الان داری پرخاشگری میکنی.
این اصلا خوب نیس یه مشاور بهتر میتونه راهنماییت کنه تا کسایی که اینجان

عزیزم اینکه نوزاد بوده تو ان آی سی یو و….. هر کسی نسبت به شرایط خوب و بد یه واکنش هایی نشون میده یکی تو شرایط بد گریه میکنه یکی نه ربطی به مادر خوب و بد بودن نداره… در مورد دعوا کردن و زدنم قبل اینکه بزنیش فقط فکر کن که اون چقدر کوچیکه اگه یه آدم بزرگ تو رو بزنه تو چه حالی میشی

عزیزم خودت رو سرزنش نکن کسی جای تو نبوده که بینه چه شرایطی داری بنظرم با یه روانشناس صحبت کنی بهتره منم پسرم رو بعضی وقتا دعوا میکنم ولی نزدم تا حالا چون بعضی وقتا واقعا کلافه ام میکنه ولی بعد اش پشیمان میشم میرم کلی بوس و بغل اش میکنم و براش توضیح میدم چرا مامان دعوا کرد شما رو تا متوجه بشه دلیل اش چی بوده د بهش میگم که مامان همیشه دوست داره. واقعا مادر بودن سخته کسی نمیتونه به یه مادر بگه چرا این کار رو کردی چون کسی جای اون مادر نبوده ما فقط میتونیم بگیم کجای کارت درست بوده کجاش غلط عزیزم

سلام مشاوره بهزیستی زنگ بزن

۱۴۸۰

مامان علی و مامان عروسک
چقدازحرفاتون حس خوب گرفتم

عزیزم این فکرهای بیهوده رو از ذهنت بیرون کن.اگه دوستش نداشتی کوچکترین کار که همون غذا دادن هست رو بهش با عصبانیت می‌دادی .تو کادر خوبی هستی که به اینها فکر کردی گلم.مامان اولی بودی و تجربه نداشتی بچه اول آدم هنوز حس دوره ی مجردی و مادر شدنش قاطی میشه تا خودش رو پیدا کنه بعضی وقتها طول می‌کشه.دعوا کردن هم طبیعیه هر کس هم دیدی گفت وای بچه دعوا ندارن و من دعوا نمیکنم بدون الکی میگه عزیزم مگه آدم اعصاب فولادین داره که هیچی نگه .این حس عذاب وجدان بعد از دعوا رو روش کار کن و بگو اگه من بهش گوشزد نکنم و چیزی یادش ندم تو جامعه یه غریبه ممکنه بابت اشتباهش دعواش کنه پس من یادش میدم

شماره ای چیزی ازمشاورندارین
ک تلففنی باهاش صحبت کرد

اگه هرکاری هم میکنه نباید بزنیش بخاطر غذا نخوردن و نخوابیدن شیطونی کردن ... اینا همه روال طبیعیه همه بچهاست . یکم رو خودت کار کن .اگه به مشاوره احتیاج داری حتما برو صحبت کردن با مشاور خیلی حال ادم رو خوب میکنه

منم. برا پسرم. اینجور بودم الانم هستم. خیلی دعواش. کردم. کتکشم. زدم. ولی خو روح. و جسم و حانم. پسرمه. اینقد. بهش. عشق. دارم که فقط. خدا خودش. میدونه. پسرم بیش فعال بود. یک لقمه هم نمیخورد تا سه سال مجبور بودم میکس کنم کتک بزنم بدم بهش. وگرنه نمیخورد خواب خوراک. اروم قرار اصلا و ابدا نداشت. ولی. اصلا دخترم و دعوا نمیکنم چون واقعا بچه ای نیست. بخواد ادم و به اون نقطه برسونه که ادم دعواش. کنه. بچه ها متفاوتن. بعضی بچه ها ادم و به جنون. میرسونن

عزیزم سختی زیادی کشیدی و همه ما در شرایط سختی هستیم ک نیاز ب صبوری داره کاش با مهربانی باهاش وقت بگذرونی بخصوص شما ک برای آوردنش ب این دنیا آنقدر سختی کشیدی

سوال های مرتبط