سلااام مامانا یه سوال دارم از شما به عنوان مادر، خواهشا از دید روانشناسی جواب ندید

ما دیروز ختم بودیم، تعداد بچه ها حدودا ۶ ۷ تا بود که یکیش هم دختر من بود و چندتایی از نوه های صاحب مجلس بودن
یکی از اقوام هیچ وقت بچه اش رو هیچ جا نمی‌بره به دلیل این ک شیطنت خیلیی زیاد داره... این سری به جز ایشون چند نفر دیگه هم نیاورده بودن و گفتن ک شلوغه و گرمه و.... بچه اذیت میشه ولی من کسیو نداشتم ک بذارم پیشش و همراه خودم بردم
دخترم و بقیه ی بچه ها بازی میکردن ک همین مادری ک میگم بچه اش هیچ جا نیست، شروع کرد ب غرغر ک بچه اشون رو هیچ نمیگن... سرمون رفت... تربیت کردن بلد نیستن...
من خیلییی بهم برخورد، چندباری هم تذکر دادم ولی خب بچه است و از طرفی نوه های خود صاحبخونه هم بودن و اونا هم بازی میکردن و صاحبخونه بهشون نمی‌گفت ساکت باشید... وقتی همه ی بچه ها بازی میکنن و ۱دا دارن، چرا این فرد باید به سمت من نگاه کنه و همچین چیزی رو زیر لب بگه؟؟

البته مادر بچه های دیگه هم اخطار داد.... ولی خب شما میدونید ک بچه ها گوش بده نیستن و بازی صداشون بالا میره

این خانمی ک غر میزد هم خودش ۲۶ سالشه و سن بالا نیست

شما جای من بودید چیکار میکردید؟ چه واکنش یا جوابی میدادید؟
من ک کاری نکردم و سعی کردم خودمو ب نشنیدن بزنم

آها یادم رفت مادر این خانم هم بودن و حرفشون رو تایید میکردن با کله....

۷ پاسخ

میگفتی اگر همه تربیت کردن بلد بودن بچه هاشون کنارشون بودن ن این در اون در

خوب کردی خودت زدی به نشنیدن. بچه همینه دیگه بچه سالم شیطونی میکنه.

اولا که باید تو صورتش یه لبخند میزدی و برمیگشتی،که یعنی حرفتو شنیدم ولی ک...ن لقت😂
بعدم میتونستی بگی،واقعا حق داری،بعضیا نمیتونن تربیت کنن،ترجیح میدن خونه بزارن و جایی نبرن🥴

من خودم اون مادری هستم که چون پسرم شیطونی میکنه جاهایی که نباید باشه نمیبرمش حتی اگه خودمم نتونم برم
مجلس ختم و مهمونیه تماما بزرگسال و..جای سر و صدای بچه نیست نمیرم که مجبور نشم زیر بار نگاه بقیه باشم یا کسی بخواد حرف بزنه

بهترین کار همین بی محلیه . اینقد بدم نیاد ازینجور آدمای بی درک . فکر کرده خودش خیلی نوع تربیتش خوبه که بچه های بیچارش رو هیچ جا نمیبره . یاد چند روز پیش افتادم .رفته بودیم روضه . پسر من بازی میکرد بعد یه خانمه همش زیر لب غر میزد تهشم طاقت نیاورد و بلند به پسرم تذکر داد منم اینقد اعصابم خورد شد بهش گفتم این چه طرز برخورد با بچه اس . میخواستم جرش بدم که جاریم دستموگرفت و نذاشت گفت این زنه معلومه روح و روانش مشکل داره . بعدشم باید میدیدی خاک برسر چطور سینه میزد دلش خوش بود اومده مجلس امام حسین حالم ازین جور ادما بهم میخوره

من بودم بچمو میاوردم پیشم میگفتم مامان بیا تو جیگرخودم بشین که اینجا اختیار با صابخونه نیستو و صابخونع صدتا وکیل وصی داره و همه صاحب اختیارن انگار، بعدم سریغتر خدافظی میکردم میرفتم و میگفتم بااجازتون مابریم ک خانوما اذیت نشن
اصلا تحمل ندارم حتی شوهرم یه کلمه ب بچم بگع چه برسه ب غریبه ها

عزیزم اون خودش مشکل روانی داشته حتما وگرنه بچه ها همشون بازی و شیطونی و سروصدا دارن دلیل نمیشه بگیریم بزنیمشون ک بشینن ک

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام مامانا
شما برا تربیت جنسی بچه هاتون چیا بهشون گفتین؟
من جاهای خصوصی رو گفتم و این که نباید کسی ببینه و دست بزنه و از این حرفا
دخترمم خیلی رعایت میکنه
دیگه نمیدونم چیا باید بهش بگم
دو روز پیش خونه پدر شوهرم بکدیم پسر خاهر شوهرم که وقیقا همسن دخترم هس هم بود با دخترام بازی میکردن تو حیاط خودمم از پششت پنجره حواسم بهشون بود یه لحظه حس کردم پسره داره میگه فلان جام رو بیرون آوردم (دقیقا اسم الت تناسلی مرد رو اسم واقعیش رو) بعد من گفتم شاید بد متوجه شدم ولی دو سه بار شنیدم و زود نگا کردم ببینم چه خبره دیدم چیزی ده نمیگه و بازی میکنن گفتم شاید بد متوجه شدم دیگه حواسم بهشون بود تا این که یک ساعتی بعدش دیدن واقعا داره هی میگه فلان جات رو بیار بیرون اینقددد عصبی شدم جوری که دخترام متوجه نشن رفتم بهش گفتم اگه از این حرفا بزنی نمیزارم بازی کنین
خیلی خیلی پسر بی ادب و پر رو و گستاخی هست با هیچ کس صلاح نمیره منم اصلا نمیزارم همو ببینن ولی اون روز اتفاقی شد
بعضی خونواده ها از جمله بابای همون بچه اینقد بی فرهنگن که فکر میکنن چون پسر هس دیگه مجازه هر چرتی بگه تشویقش هم میکنن
حالم ازشون بهم میخوره