۱۴ پاسخ

به شوهرت بگو تا به خواهرش تذکر بده بچشو جم کنه

من موندم چرا خیلی از مادرا میگن بزار راحت باشن اینا بچه هستن بخدا همینا ریدن به هرچه تربیت اجی تذکر بده به خواهر شوهرت بهش بگو که کمی مراقب رفتارش باشه بچه اش نره جای دیگه این کارها رو بکنه

چقدر من حرص خوردم

وای بچه ۵ ساله از کجا باید بدونه این چیز هارو

وااااای چه کاری
به مامانش بگواینو

وای خیلی مراقب باش چ کارهای خطرناکی..
خیلی بهش رو نده سیاست داشته باش ک ازت حساب ببره

دلم میخاد خفش کنم.خواهرشوهرم ریلکسسس.وبیخیال.حرصم درمیاد

منم یکبار دیدم دختر خواهرشوهرم مهدکودک میره میخاست با دخترم آمپول بازی کنه شلوارشو کشیده بود پایین اینم بچه هست نمی‌فهمه.یعنی چنان دعوایی کردم بهش از الانم وقتی میریم خونشون چشم ازش برنمیدارم.دلم میخاد واقعا خوش کنم

یا خدا مواظب باش

یا خدا مواظب باش

هیچوقت نزار بچت با بچه ای تو اتاق در بسته بازی کنن... من دخترمو میبرم پایین محوطه پایین خونمون فضای باز داره بچها باهم بازی میکنن مامانا میشینن حرف میزنن من اصلا نمیرم تو جمعشون چهار چشمی حواسم به دخترمه از اونای دیگه هم یکم کوچیکتره

من ب دخترم یاددادم کسب دست ب شلوارت زد یا دست ب خصوصیت زد متو صدا کن یا فرار کن.چون ۳تا پسرخاله داره ک همش باهم بازی میکنن.ولی نمیدونم ب حرفم عمل کنه خدایی نکرده گیر افتاد یا ن

اونکه بچست تقصیری نداره.ولی خاک توسر مادرپدرش

ر ی د م دهن ماد رش

سوال های مرتبط

مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
من یه مشکل خیلی بزرگ با پسرم دارم به نظرتون چیکار کنم،پسر من کلا لجباز و شیطون هست اما تو خونه قابل کنترله و اینطور نیس که بگم کار خطرناک میکنه،اما وقتی میریم خونه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم هم هستن یکیشون ۷ سالشه اون دوتا دیگه کوچیکترن و آروم تر هر چی میگم با کوچیکا بازی کن اصلا سمت اونا نمیره فقط دنبال بزرگه میره بزرگه هم اذیتش میکنه گاهی،پسر منم بلد نیس بازی کنه درست فقط بدو بدو میکنه بلند میخنده،پسر خواهر شوهرمم وقتی دلش بخواد به بچه من میگه بیا بازی وقتی که پسر من سمتش بره داد میزنه که سامیار نیاد پیش من،خب من هزار بار بع پسزم گفتم نرو پیشش ولی بازم میره و شلوغ بازی میکنه هر چند پسر خواهر شوهرمم شلوغه اما پسر من نفهم تره مثلا اصلا سرسفره نمیشینه تو مهمونی هی میچرخه دور سفره میره سمت بجه ها واقعا معذبم دیگه نمیدونم چیکارش کنم،خانه کودک میبرم تو کوچه میبرم با بچه ها بازی کنه اما بازم وقتی پسر خواهر شوهرمو میبینه هیجان زده میشه اصلا دوس ندارم سمت اون بره چون اونم داد میزنه همه چیو تقصیر این میندازه
مامان مهیار مامان مهیار ۳ سالگی
خانما یه مشورت میخام ازتون
پایین خونه مادرشوهرم اینا یه زن و شوهر افغان اومدن جدیدا اجاره کردن که یه دختر تقریبا دوساله دارن (شوهره چندساله اینجاست کارگره میشناسیمش)آدمای خوبی هم هستن
پسرم چندبار داخل کوچه مون با دخترشون بازی کرده
امروز من خونه مادرشوهرم داشتم نهار درست میکردم یه لحظه پسرم از پله ها رفت پایین و رفت خونشون من خواستم برم بیارمش چندبار صداش کردم دیدم خانمه میگه بزار باشه بازی کنه گفتم اذیتتون میکنه گفت نه کاری نداره داره بازی میکنه
من تقریبا یه ربع صبر کردم بعد رفتم دنبالش بیارمش دیدم مامانش یه پفک بزرگ باز کرده جلوشون گذاشته پسرم با چه حرص و ولعی داره پفک میخوره(من زیاد چیپس و پفک به پسرم نمیدم مخصوصا نزدیک ناهار)خودشم داشته داخل حمام لباس میشسته
خونشون تقریبا تمیز بود ولی من متاسفانه خیلی بددلم نمیدونم چرا از اون شرایط خوشم نیومد
پسرمو بسختی راضیش کردم بیارم خونه خانمه خیلی مهربون بود به پسرم گفت حالا یه بوس به خاله بده برو خودش صورت پسرمو بوسید
خلاصه من پسرمو آوردم بالا چون پفک زیاد خورده بود اصلا نهار نخورد ..اینم بگم این بنده خداها اصلا غذا درست نمیکنن یعنی من اصلا ندیدم فقط چیپس و پفک‌و کیک و کلوچه مغازه رو میخرن
پسرم بعد نهار باز میخاست بره خونشون من بلند گفتم پس خونه نرو فقط تو حیاط با نینی بازی کن فکر کنم از اینکه گفتم خونه نرو خانمه یه کوچولو ناراحت شد
حالا سوالم اینه شما جای من بودین میزاشتین بچتون بره خونشون باهاشون بازی کنه یا نه؟؟
اینم بگم دختره اینقدر خوشگل و بامزست که همه ازش خوششون میاد و باهاش بازی میکنن
فقط بگین من اجازه بدم پسرم بره یا نه
چون اینا تازه اومدن فعلا هم هستن دوست ندارم پسرم عادت کنه
اصلا خیلی درگیرم نمیدونم چیکار کنم