۹ پاسخ

OLMYOA

کددعوت بلو

مامان ماهان درخواست بده

و منی که میگم کی بشه این دخترم ان شاالله سه ساله شه و یکم آرومتر شه بلکه منم کمی استراحت کنم.
نگین بدتر میشه که همین الان خودمو حلق آویز میکنم

ببین بزرگتر میشن خیلی بدتر میشه خیلی 🥲لذت ببر

منم همین وضعم میگم کاش فقط بزرگ شه

دخترمنم انقد نق میزنه و لجبازی و همش میگه حرف حرف من باشع

دخترمنم ایقده نق نقو ازهمون بدو تولدش نق نقوبودگاهی ایقدخسته میشم کم میارم ولی همین که سالمن شکرشکرشکر

نگو بزرگ بشه که بزرگیشون یه چالشه دیگه داره فقط بگو خدایا یه ارامشی هم به خودش هم به تو بده تا بتونین لذتشو ببرین نمیدونم این ۳ سالگی چی داره این بچه هاانقدر بیقراری میکنن😢😢

ای بابام. چرا اخه

سوال های مرتبط

مامان رادمان و تودلی مامان رادمان و تودلی ۳ سالگی
درویش هر چی بنالد درویش تر میشد😭 از صب کلی گریه کردم و ناله ک رادمان تنهایی بازی نمیکنه ..... عصری دلم گرفته بود با رادمان رفتیم خونه داییم تو حیاطشون تاب داره از این تاب های آهنی من رو یکی نشسته بودم رادمانم با بچه اا بدو بدو نوه داییم رو اون یکی تاب بود و محکم تاب میخورد یهو نفهمیدم چیشد رادمان پرید جلو تاب. تاب خورد ب گوش و سرش وااای گریه کرررد بغلش کردم دیدم خون میاد دیگ فقطط دیوونه شدم اصلا نمیفهمیدم چیکار میکنم کلیی گریه رادمان رو بغل کردم از اینور ب اونور. همون موقع باباش اومد دنبالمون رفتیم بیمازستان. خونا از گوشش اومده بود لاله گوشش پاره شده بود ولی گفتن نیاز ب بخیه نداره . برا سرش هم ترسیدم گفتم ی عکس بگیریم دکترم بی توجه براش سی تی اسکن نوشت. رفتیم گرفنتیم . ب دکترم بردیم نشون دادیم دکتر جدید اومده بود شیفت اون قبلی تموم شده گفت چرا سی تی اسکن گرفتین؟؟ گفتم برا خاطر جمعی گفت میدونی چقد اشعه بهش وارد شده؟؟؟ گفتم من چ میدونستم دکتر نوشته براش😭😭 گفت نه وقتی هوشیار بوده نیاز ب عکس نبوده
الان باز برا اون عکس نگرانممم
خدایی ادم سگ بشه کمد بشه مادر نشه😔
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
خواب این بچه منو واقعا عصبی کرده. از اولشم بدخواب بود می‌رفتیم بیرون همه بچه ها نوزادان تو بغل مادر یا تو کالسکه خوابشون می‌بره. این بیرون خوابش که می‌گرفت فقط جیغ میزد باید بدو بدو برنیگشتم خونه تو گهواره ش بخوابه . هرجا می‌رفتیم نمی‌خوابید خونه هم تمام نوزادیش باید یا رو پا یا تو گهواره مدام تکون میخورد همیشه. سر خوابیدنش همیشه اعصابم بهم می‌ریخت حواسش همه جا هست جز خواب. تو تمام این سه و نیم سال فقط یه بار ظهر شده خودش بگه مامان خوابن میاد بالش بذاره بخوابه اینهمه بچه حتی در حال تلویزیون دیدن خوابشون می‌بره بچه من انگار برعکس همه
الان مدتهاست شبا دیر می‌خوابه ساعت یک باید خودزنی کنم تا بخوابه در حالیکه روتین خواب داره عین همیشه. ظهرا نمی‌خوابه تا داد نزنم خوابش نمی‌بره بعد تمام عصر نق میزنه‌ امروز یک ساعت و نیم تو تخت چرخید آخر دعواش کردم خوابید و واقعا حس میکردم دارم سکته میکنم. الان ساعت یک از یازده میگم پاشو بخوابیم نشسته کارتون دیدن. الان تازه میخواد بخوابه آخه وقت خواب بچه سه و نیم ساله الانه؟
وای دم پریودمم هست بیشتر رو اعصابمه