خانومااا از دست دخترم پوره شدم دیگه 🥺
دخترمو وقتی یکسال و نیمش بود از شیر گرفتم ولی اونموقع تاالان وقتی می‌شینم همش دستش تو سینم .با نوک سینم بازی می‌کنه .یا پیرهنمو میزنه بالا ....
بعد اینکه تا گوشیمو دستم ببینه حتماااا باید بگیرش اگه ندم اییینننقدر گریه می‌کنه و خودشو اذیت می‌کنه ک...بخاطر همین من در طول روزسرجمع یک ساعت گوشی دستم نیست...شاید پشت اپن آشپزخونه تو دسشویی جایی یک دقیقه گوشیمو یواشکی بگیرم دستم ... فامیلامم دیگه زیاد زنگ نمی‌زنن از بس جواب ندادم.
تا می‌شینم هم میاد بهم میگه بلند شو .چیزی هم نمیخوادا بی هدف فقد منوبلندمیکنه دستمو می‌کشه الکی می‌بره تو اتاقش یا سریخچال...
خیلی داغونم بخدا ...
شوهرم اصلا جرعت نداره بیاد تو خونه در طول روز یا اگر اومد نمیتونه بره بیرون .تو تایمی ک خونش فقد این بچه از سرکولش می‌ره بالا.یک ثانیه هم ولش نمیکنه .وقتی هم میره بیرون این بچه اینقد خودشو منو اذیت می‌کنه ک تا یکساعت بعدش بهونه میگیره و گریه می‌کنه ...
دیگه حس میکنم صبرم داره تموم میشه...😓

۱۰ پاسخ

عین پسر من

سلام عزیزم
واااااااااای چقدر شرایط من و شما مثل هم هست
اینقدر شبیه که حتی یک کلمه اضافه تر نمیتونم بگم
تمام این چیزهایی که گفتی دقیقا وصف حال من هست خدا می‌دونه
منم صبرم داره تموم میشه
احساس می‌کنم افسردگی گرفتم
همش حرص میخورم و عصبی میشم
چند وقتی هست تا عصبی میشم پشت سرم تا پایین گردنم درد می‌گیره
نمی‌دونم چیکار کنم
منم حق ندارم حتی یک لحظه دست به گوشی بشم
پسر منم سینه هامو ول نمی‌کنه
میاد فشار میده ، حالت عصبی بهم دست میده
یک ثانیه میام بشینم یا از سر و کولم بالا میره یا میگه بریم توی اتاقم بازی کنیم

هم دردیم ولی پسر من اینستایی شده خیلی بده خیلی عذاب میکشم من با مادر شوهرم زندگی میکنم یعنی توی یه حیاط هستیم بعد صدای اینارو که می‌شنوه نه غذا میخوره هیچ همه چیو ول می‌کنه می‌ره دنبالشون اونام همش تو کوچه خیابونن خسته شدممم خستهههه

فقط و ففط باهاش بیشتر وقت بگذرون
بذار سیر بشه از عشق و وجودت کم کم این وابستگی کم میشه و یاد میگیره تنها کاری بکنه
فقط باید صبوری کنی چون ببینه کلافه شدی بدتر میشه واکنشش

عادت سینه رو باید از سرش بندازی
هیچ خواسته ی بدی رو با گریه بهش نده که عادت بشه

راه و روشتتوی از شیر گرفتن درست نبوده که بچت مدام دستش رو سینه و لباسته
ابن که تا میشینی میگه پاشو
حتما باید سرگرمش کنی مثلا بازی نشستنی مثل پازل نقاشی و ...
درسته اول بچه بلد نیست باید تایم بزاری بهش یاد بدی
سرگرمش که بکنی دیگه از سر و کولت بالا نمیره
همیرتم باید اون تایمی که میاد خونه با بچه بازی کنه حتما تا میاد تلوزیون و روشن میکنه یا با گوشی بازی میکنه و ....
باید با بچه تایم بزاره
برای بچه قانون بزارید بابا اومده خونه بازی میکنیم غذا میخوره و بعد میره سر کار
کار کردن و پول دراوردن و ... به زبان بچه گانه توضیح بده
خیلی سخته ولی شدنیه

اشکال نداره فقط بدون اینام میگذره
ی دورس از سرش میوفتن دونه ب دونه
صبور باش
پانیسم تازگیا بهونه گیر شده و بدخاب

با اسباب بازیاش سرگرمش کن

دختر من تمام اینایی که گفتی رو داره.... بعضی وقتا رد میدم سرش داد میزنم بخدا اون هفته نشستم گریه کردم... فقط با این تفاوت که من از همون دفعه اول که خواست دست به سینه م بزنه بهش گفتم اینجا جای خصوصیه نباید کسی ببینه و دست بزنه بهش اجازه ندادم هم براش توضیح دادم که جای خصوصی کجاها میشه هم هروقت اومد بمن دست بزنه گفتم نباید به بدن کسی دست بزنی از فردا اجازه نده توام براش توضیح بده هرچقدرم خواست گریه کنه بذار بکنه

باید ببینی قلقِش چیه
باهاش خیلی صحبت کن
با قصه براش خیلی چیزا رو توضیح بده
با مشاور صحبت کن

اینکه میگی سینه ات رو ول نمیکنه یعنی به خوبی وابستگیش از شیر رفع نشده
یهویی گرفتیش؟

بچه های من تا وقتی گوشیمو میگیرم صحبت کنم با کسی انقدر جیغ میزنن نمیفهمم چی میکم اصلا
قطع میکنم اروم میشن
مشکل دارن کلا

سوال های مرتبط

مامان یزدان مامان یزدان ۳ سالگی
سلام مامان ها عزیز پسر من تقریبا ۳ سالشه و من بهش یی بازی رو یادش میدم ک با خودش بازی کنه ولی متاسفانه اصلا نمیتونه با خودش مشغول باشه همش دنبال من و حتی میبرمش پارک با اینکه بلد دوچرخه سواری اصلا نمیخاد برونه میخاد من کلا کنترش باشم و کل توجم ب اون باشه همین ک توجهمو میکشم بازی نمیکنه تو خونه هم من اشپزی میکنم یا گریه میکنه یا وسایل اشپزخونه رو خراب میکنه از لجش منم اعصبی میشم تو بیرونم یکی رو میبنه دیگه فکرش کاملا میره سمت اون و بعضی وقتا وقتی یی نفر ک زیاد ندیده یکم باهاش حرف میزنه اگ بره یا کلی گریه میکنه پش سرش ک منم میرم و یا میره و باهم دعوا میکنیم وقتی جایی میرین میخاد لباس بپوش کلی اذیت میکنه من و بعد پوشیدن هم کلا نمیخاد بیاد وقتی هم بهش توجه نمیشه کلا لج میکنه یا میپره سر و صورتمون یا کارهای ک گفتیم نکن میکنه یا میزنه میشکنه هرکاری میخام بکنم خستم میکنه و یا پشیمونم میکنه ۳ سالشه هنوز یبار م ارایشگاه نرفته چون میگه از موزر میترسم حموم رفتنی جیغ داد نمیزاره اصل بدنشو بشورم اصلا متوجه نیست ک وقتی میره بیرون وسط خیابون نره کاراش دیونم کرده منم خیلی خسته میشم و سرش عصبی میشم وپدرش میگم ک بریم روانشناس من برم یا بچه میگه ن و ناراحت و نگران خاطرات ک باهاش میسازم هستم لطفا اگ کسی اگاهی داره راهنمایی داره ب خاطر بچم ک روحیش خراب نشه راهنمایم کنه ممنونم