وای خدای من دیگ رسمارددادم ازصبح ک بیدارمیشم این بچه ازم آویزون تا شب دهنم سرویس شده انقدر شلوارم ازپامیکشه درمیاره بغل نمیگیرم گریه میکنم کی تموم میشه این اصطراب جدایی

خواهر وضعیت منم همینه بخدا دختر عمه م.دوروز خونم بود می‌گفت از صبح ک بری سر کار تا شب هی بدوی اینقدر خسته نمیشی

چون بغلش نميكني اي وضعيت جدي تر شده و ميشه
هروقت گريه كرد سريع بغلش من و يه ربع باهاش وقت بگذرون
ب مرور خوب ميشن

پس دم دختر من گرم ،اصلا بیخیاله چه من باشم چه نباشم

منم این بچه ن.م.و.د.ه ازدست وکمرفلج شدم بیچاره باباش ازمن بیشتربه اون وابستس خسته کارمیاد خونه بایدخانم بغل کنه بازی کنه شباتوخواب میره میپره روش بوسش میکنه باانگشتش نیشگون میره خدایی بهترین باباس لبخندمیزنه بهش بیدارمیشه باهاش میکنه

منم واقعا ۴ صبحم بیدار شد دیگه نزاشت بخوابم

هامینم همینه بخدا خونم عین مرغدونی شده انقدر کثیف و شلختس😫😫
فقط میگه بشین تکون نخور خودش میره اینور اونور من یه لحظه بلند میشم گریه میکنه

واااای بیا پیش من ،اقتضای سنشونه کلااا آویزونه از شلوارم

عین دختر من دیگه رسماً دیونه شدم ولی دلم میسوزه واسش

اخ منم خسته شدم واقعا

دختر من که یک هفته وقتی ازم میگیرنش
یک جوری جیغ میزنه‌ که هر کی ندونه فکر می‌کنه با کمربند زدیمش