۹ پاسخ

شوهر ک س ک ش منم همینه .

برعکس شوهر من بچم سرگرم می‌کنه اگرهم من دعواش کنم میگه بچه نمی‌فهمه چیکارش داری ولی بعضی جاها کار خیلی اشتباه بکنه پدرش دعواش میکنه

دقیقا 🥲

با اونا کاری نداشته باش رو پسرت تمرکز کن یه کاری اگه یاد گرفت با یه حرف تو بیخیال بشه

حالا شوهر من ریلکسسسس
میگ تربیت شون با خودته تو‌خونه ای من‌سرکارم
من ب اندازه محبت میکنم تنبیه و‌دعوا مال خودت
بچه هاهم‌خیلی خیلی دوسش دارن رو ارامشش حساب میکنن
ولی من نابودم از دستش🥲

یاد همسایمون افتادم
چند وقت پیشا یکی از همسایه ها بچشو از خونه انداخته بود بیرون راش نمی‌داد
از سرو صدای بچه بقیه ی همسایه ها رفتن ریش گرو گذاشتن فرستادنش خونش 😄

حالا شوهر من خودشو میزنه به نشنیدن

خانواده شوهر که از همه سمی ترن، من ۱۰ روزی یه بار میرم.
اینقدر که بدآموزی دارن

شوهر منم همینه،نمیتونم بگم بچه ها چیکار کردن فورا میخواد تنبیه کنه،بابا مرد حسابی اول صحبت کن،راهنمایی کن،تذکر بده نهایتش اگه جواب نداد تنبیه

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن ۳ سالگی
خانوما توروخدا ببینید من حق داشتم یا نه.من دو شب در هفته همسرم شبکاره بخاطر تنهایی و اینکه پسرم خییییلی مادرمو دوست داره میریم اونجا یا مادرم میاد پیش ما.خدایی خیلی به گردن ما حق داره خیلی زحمت پسرمو کشیده ولی عادت بدی داره اگر من به بچم حرف بزنم هنوز حرف از دهن من درنیامده پشت بچم درمیاد.هررررررچی که بگم سریع پستونک بچم درمیاد هزاربار گفتم مامان دخالت نکن بین من و بچم اینجوری بد تربیت می‌شه گوش نمیده میدونم از دوست داشتن زیاده ولی واقعا افسار بچم از دستم درمیره اصلا گوش ب حرفم نمیده منم امشب جمع کردم برگشتم خونه ام.بچم از اینور گریه و چسبیده بود ب پای مامانم مامانم هم از اونور گریه ولی واقعا خسته شدم آنقدر گفتم مامان توروخدا تو تربیت بچه دخالت نکن اصلا بچم اونجا میریم منو آدم حساب نمیکنه.حالا اومدم خونه دارم خودخوری میکنم نمیدونم اصلا چکار کنم.حتی خاله هام چندبار رفتارشو دیدن هی گفتن فلانی نیوفت بین مادر و بچه اصلاااا گوشش بدهکار نیست ی جوری میسازه انگار اون مادره من زن بابا
مامان رایان مامان رایان ۳ سالگی
ای کاش قبل از بچه آوردن چندتا کلاس برای آگاهی سازی درمورد مسائل مختلف کودک پروری، از طرف دولت برگزار می شد
به جای تشویق کور به فرزندآوری و طرح های تشویقی مسخره ای مثل طرح مادران ثبت نام ماشین!!!!!!!!
یکی از واجب ترین مسائل هم این بود که آموزش بدن

جلوی در حیاط و توی کوچه
پارک نیست
خانه بازی نیست
شهربازی نیست
مهدکودک نیست
و
جای بازی نیست.
کودک توی عکس "لیانا حسینیان" هست
کودک هفت ساله ای که جلوی در خونه مادربزرگش بازی می کرده
شوهرخاله ش با ماشین از راه می رسه و در لحظه تصمیم می گیره بچه رو بدزده و ... البته که حتما این فرد بیمار و پدوفیل بوده و از قبل نظرات شومی به این بچه داشته اما وقتی شرایطش پیش میاد نیت کثیفش رو عملی می کنه.
حرف من سر همینه که نباید اجازه بدیم شرایطش فراهم بشه.
این بچه ها دست ما امانتن ثانیه ای نباید ازشون چشم برداریم چون به شدت آسیب پذیرن.
شوهرخاله کثیف به بچه می گه بیا بریم خوراکی بخریم
بچه که اون رو از افراد امن اطرافش می دونسته و حتی عمو صداش می زده می ره و یک فاجعه رقم می خوره.
اول به بچه تجا وز می کنه و بعد گلوش رو می بره.
یکی از دردناک ترین مرگ ها همینه. چون اینقدر خون از رگ ها می ره تا قربانی از شدت کم خونی فوت می کنه.
همینقدر واضح و دردناک توضیح دادم تا برای خیلیا که اینجا می گن بچه رو می فرستیم جلوی در و اینجا کوچیکه و چیزی پیش نمیاد عبرت بشه
این مشت نمونه خرواره
از این اتفاق ها هر روز متاسفانه میفته تا وقتی که ما آگاه تر بشیم و همدیگه رو آگاه کنیم
مامان محمد مامان محمد ۳ سالگی