۳ پاسخ

من تا پسرم نبود با دخترم غروبا یه خیابونو میرفتیم حتا اگه چیزی نمیخریدیم دورمیزدیم میومدیم.
پسرم ک دنیا اومد میذاشتیم تو کالسکه بازم میرفتیم بیرون بستنی میخوردیم گاهی پیتزا میخوردیم یا میخریدیم خونه میخوردیم.الانم گاهی پسرمو میزارم پیش شوهرم با دخترم دوتایی میریم بیرون خرید داشته باشیم خریدمیکنیم نداشته باشیمم یه بستنی یا ذرت میخوریم و برمیگردیم کلی حرف میزنیم و مسخره بازی درمیاریم.خوش میگذره.گاهی هم تنها پسرمو میبرم بیرون وقتایی ک میگه دوستام میخوان بیان خونمون .یا میره خونه دوستش یا عمش.پسرمو میبرم اذیتشون نکنه.قطعا تا اخر عمرمم همینطور ادامه میدم.

در روز یک ساعت بازی مفید داریم اصولا دوست داره همراهیش کنم ولی بازم میگه کمه بیشتر بازی میخاد خخخخ غیر این دارم کار میکنم شعر و اعداد باهم میگیم خودشم علاقه داره میگه مامان بیا با هم بخونیم اکثرا یروز در میون میبرمش پارک

در روز نیم ساعت بازی مفید بدون اینکه گوشی دستم بگیرم و دارم باهاش حتما
ولی بیشتر ازونم سعی میکنم بازی کنم
سعی میکنم به حرفش گوش بدم در حد توانم

سوال های مرتبط

مامان گیسو مامان گیسو ۳ سالگی
خیلی خیلی خیلی ناراحتم تو حالت انفجارم
ی جوری رفتار میکنن انگار گیسو اصلا بچه من نیس
تا میخام حرف بزنم شوهرم هی میگ گیر نده لج نکن غر نزن
انقد بچه کنار باباش لوس شده همین ک میبینه مث جن زده ها رفتار میکنه ب شدت لووس شدع و من خیلی بدم میاد
دقیقا این رفتارم خونه مامانم داره
هرچی از بچه اینجوری بدم میومد همیش دور و بریا رو میدیدم میگفتم بلد نیستن بچه بزرگ کنن
حالا بخاطر رفتار خودخاهانه دور و بریام دقیقا بچم اینجوری شده
اوایل ک همه چیظ دست خودم بود انقد این بچه مودب بود ک خدا میدونه چند وقته تررر زدن تو تربیتش واقعا شاکی ان
خونمون بازسازی دارع امشب مجبور شدم بیام خونه مامانم واس خاب شرایط خونم خوب نبود
دخترم عین روانیا از وقتی اومدیم دیونه بازی در میاره
تا دراز کشیدژم گریه ک میرم پیش مامانی
سریع مامانم اومد بغلش کرد برد
با اینک گفتم نه!
بحث بردنش نیس
بحث اینه من هرچیو میگم نه و نمیخاد اینا خلافشو انجام میدن و این بچه فاتحه برا حرف من نمیخونه