این تاپیک مخصوص مامانای بارداریه که مثل من خیلی جوش وزن بچه رو میزنن 🤗
اینم بگم من اصلا خوراک نداشتم یعنی روزی یک وعده غذا میخوردم اونم چی باشه....
یک وضعی بود که هرکس منو میدید می‌گفت تو بچت به دوکیلو نمی‌رسه خودمم همین فکر رو میکردم🥲
فقط ی چندتا چیز میخوام بگم واقعا نتیجه میده من پسرم با وزن ۳.۵۰۰ بدنیا اومد(زیاد نیست اما با توجه به خوراک من خیلی بود😁)
اول از همه پودر ترومام (نه لیدی میل)روزی دو یا یکبار
بستنی خیلی بخورین(خداروشکر من دیابت نداشتم شماهم اگه ندارین مصرف کنید)
آبگوشت هر چند وقت یکبار با شوهری بزنین بر بدن😋
و تخم مرغ آبپز که حال من رو خیلی بد میکرد اما به زور روزی یکی میخوردم
شیر پرچرب و بادوم زیاد مصرف بشه🩵
و صبحانه من یادمه از پنیر و کره و اینجور چیزا متنفر بودم و فرنی برای خودم درست میکردم(عالیه برای وزن گیری سه سوته درست کنین)
و نکته آخر که بازم ژنتیک کار خودشو می‌کنه اما خوراکتون هم می‌تونه موثر باشه عزیزای دلم🤗
کاش این تاپیک برسه به دست مامانای باردار 🥹❤️

تصویر
۸ پاسخ

واي ژنتيك ٧٠ درصد كاره
من توي بارداريم خيلي غذا ميخوردم كباب و اينا
بعد دخترم بااينكه نارس ٣٥ هفته بود ٢/٩٨٠ به دنيا اومد😂 سروقت ميومد ٤اينا ميشد
الانم ماشالله خيلي درشته
ژنتيك خيلي اثر داره

من برعکس تو بارداری فقط می‌خوردم بیست کیلو زیاد کردم😂فقط ام شیرینی جات می‌خوردم

اوخ
ماشالله به دستاش
اوم😘😘😘😘😘😘😘😘

عزیزم من هیچ کدوم از اینایی که تو میگی نخوردم اصلا تغذیه خاصی نداشتم حتی قرص های آهن و مولتی اینارم نمیخوردم حالم بد میشد پسرم ۴ کیلو بود بنظر من بستگی به ژن داره

الان وزنش چقده؟شیر مادر میخوره یا شیر خشک؟

انقدم این پودرا رو خوردم ولی هیچی

من وزن بچم‌الان کمه شیرر خودمو میدم نمی‌دونم چکار کنم🥲

عزیزم وزنگیریِ بچه درون شکم به شرایط رحم مادر بستگی داره
من بچه هام تو شکم کلا وزن نمیگیرن
پسر اولم ۲۷۵۰ به دنیا اومد دومی ۲۵۰۰
خوراکمم عالی بود
از همون اول همش مغزیجات و آجیل و آبگوشت میخوردم تا آخر
ولی کلا تو رحمم وزن نمیگیرن
دکتر اینو بهم گفت
گفت توی شکم و رحمت شرایط وزنگیری نینی مهیا نیست

سوال های مرتبط

مامان ديــــــــــار مامان ديــــــــــار ۴ ماهگی
مامان‌ها،
اول از همه ممنونم از اینکه میاین دایرکت و حال دیارو می‌پرسین.
دوماً چون برای خیلی‌هاتون سؤال شده که من از قطره اینفاکول نتیجه گرفتم یا نه، باید بگم شب سوم مصرف این دارو، بعد از نزدیک به سه ماه، تازه رنگِ آرامشو دیدیم و پسرم کولیک نشد و خوابید.🥹🥺😮‍💨

امااا…
یه خانومی به من گفت داخل قطره اینفاکول یکم آرام‌بخش داره! من هم فکر می‌کنم حرفش درست باشه؛ چون:

۱. روی بروشورش فقط نوشته ترکیب اصلی: دایمتیکون و ترکیبات فرعی رو ننوشته!
در صورتی که من دایمتیکون خارجی از دبی خریده بودم، اما اصلاً تأثیری نداشت.

۲. این دارو توی داروخانه‌ها عرضه نمی‌شه!

۳. پسرم با خوردنش خیلی خواب‌آلودتر می‌شه!!!

شاید تصورم درباره‌ی این دارو اشتباه باشه، اما در هر صورت من می‌خوام از امشب فقط شب‌ها بهش بدم و دوز روزش رو قطع کنم، چون می‌ترسم زیادش براش ضرر داشته باشه.
اگه مجبور نبودم شب هم نمی‌دادم، اما پسرم کولیک‌های خیلی شدید و وحشتناکی رو تجربه کرده و به نظرم کمی آرام‌بخش بهتر از اون همه جیغ، درد و گریه‌ست🥹🥺😮‍💨
مامان هاکان مامان هاکان ۴ ماهگی
یادمه قبل بار داریم به شوهرم گفتم که من از زایمان طبیعی خیلی میترسم لطفا پولی که میخای هدیه برام بخری رو بده من سزارین بشم اونم قبول کرد اما نمیدونم چی شد که با حامله شدنم فوبیای زایمان طبیعی کلا از بین رفت هر روز که به زایمان نزدیک تر میشدم یه حس خیلی قشنگ و عجیبی میومد سراغم دیگ هیچ ترسی نداشتم منی که از ترس درد زایمان طبیعی چند شب تا صبح نخوابیدم روزی که کیسه ابم ترکید ۳۶هفته ۴روزم بودم پدر شوهر و مادرشوهرم منو رسوندن بیمارستانو کارای بستری رو انجام دادن پرستارا داشتن منو میبردن زایشگاه که یکیشون گفت اونجایی که داری میری اخر دنیا
منم خندیدم دوازده ساعت درد کشیدم هیشکی تو زایشگاه نبود دیگ همه زایمان کرده بودن و رفته بودن بخش فقط من مونده بودم دیگ همه پرستارا و دکتر ریختن رو سرم و بالاخره پسرم بدنیا اومد دقیق ساعت ۶و پنجاه دقیقه صبح هاکان من پا به این دنیا گذاشت
لحظه ای که هاکان بیرون کشیده شد و گذاشتنش روی شکمم به حرف پرستار رسیدم که گفت اینجا اخر دنیاس واقعا اخر دنیا بود من با پسرم دوباره متولد شدم