خانوما یسوال بی ربط دارم ... شمام تاحالا شده حس بد بگیرین ازینک هی به بچتون حس مالکیت بدن؟ مثلا برادرشوهرام میگن دخترمن، مادرشوهرم میگه دخترمن ، الانم تا میخوابونمش مادرشوهرم میاد بالاسرش بیدارش میکنه من کل کاراشو میکنم اول هم مامانم تا یه ماهگی رسیده بهش

آره ناراحت میشم 😂😬

نههه اصلا ناراحت نمیشم عمش میگه خواعرام میکن میگن بچم.خواهرام میگن بچه مایه تو فقط زاییدیش.نهه ناراحت نمیشم چون میدونم دوسش دارن
اتفاقاخیلیم خوشحال میشم ک بچمو همه دوست دارن

بیین دقیقا منم همین حس دارم بی ربط نیست اتفاقا
چون شما ۹ ماه نگهش داشتی
لگد زدنشو حس کردی از تو شکم دیدیش دردشون کشیدی
سفت شدن شکمتو دیدی
بدنت ب خاطر دخملت ی اتفاقایی افتاده
ب دنیاش اوردی
همه کارا ب عهده شماس
مادرشی با بوی بدن شما آرامش. میگیره
معلومه منم ناراحت میشم حالا شما خیلی خوبی من یکی ورش داره مخصوصا از اونایی ک بدم میاد یعنی میخوام بزنمشون دوس ندارم بچمو کسی جز من بغل کن
یا کسی تو کارم دخالت کنه بگه تو شیرت کمه من از چند ماهگی ب بعدش خودم کمکی مثل مایعات فرنی اینا میدم انگار من ننش نیستم
تو نزار اتفاقا خوب کاری میکنی
منم نمیزارم ک بهم زور بگه

اوایل اینجوریه غریزه مادرانه خیلی حساست میکنه
من اوایل نمیذاشتم حتی کسی بچمو بغل کنه غر میزدم در این حد حساس اذیت میشدم واقعا یا اولین بار ک میخواستیم دخترمو حموم کنیم مادرمو و مادرشوهرم شستنش انقد سر مادرشوهرم غر زدم ک بچرو درس بغل کن تو نمیخواد بشوریش فقط نگه دار
ب مرور ک بزرگتر بشن توعم وضعیت روحیت بهتر میشه

اره
مادرشوهرم میگه بچموووون🙂
خیلی اذیتم میکنه و فقط کارم گریست

اره اوایل ناراحت میشدم الان دیگ میدونم از رو دوس داشتنته خودمم اخه ب خواهرزاده هام میگم دخترتازم پسر خوشگلم مثلا واس همین

نبابا حالا اونا بگن دختر من چی از بچه من کم میشه مگه
چهار روز دیگه منم نوه دار میشم دوس دارم بهش بگم دختر من وقتی اینهمه سال برای مامان یا باباش زحمت کشیدم

بله عزیزم این حس همه مادر اولی هاست....بعد زایمان هم از همیشه بیشتره
بچه که بزرگتر شد
میدونی دنیا هم بهش بگه دختر من
اما مامانش تویی
ان شاءالله اینروزا هم میگذره مادر

نه من از این حرفا اصلا نااراحت نمیشم ولی اگر بچه رو بخوابونم یکی بیاد بیدارش کنه قطعا باید کتک بخوره😂😂مگه ما بیکاریم دوساعت بچه رو خواب کن بیان با گوگولی موگولی بیدارشون کنن😂و از اینکه اون اوایل که به دنیا اومده بود خودم ذوقشو داشتم هی از من میگرفتنش که من یه کم استراحت کنم یه کم همین حس مالیکت که شما میگی رو داشتم. ولی الان از خدامه یکی بیاد سپهرو نگه داره من یه کم برای خودم باشم😂اون موقع قدر ندونستم

نه من اینطوری نیستم
اتفاقا خوشحالم میشم وقتی مادرشوهرم پدرشوهرم میگن دخترمون
ولی دیگه از خواب بیدارش نمیکنن😑
البته یه دوره زمانی خیلی حساس بودم چون دخترم تا گریه میکرد بغلش میکردن نمیذاشتن من ارومش کنم اما کم کم حساسیتم کم شد و فهمیدم الکی حساسم😁