۱۲ پاسخ

دقیقا ماهم تو همین وضعیتیم
پسر من روزی یبار جد و آبادمون و میاره جلو چشمون

من فکر‌میکردم باربد ققط اینجوری شده🥲🥲🥲

وای عین دختر من واقعا دیگ اعصابی برام نمونده

پسر منم همینه فکر میکردم به خاطر اینکه از شیر گرفتم اینطوری شده

پسرم منم همینه.تازه بدتر اینکه حرف نمیتونه بزنه فقط جیغ میکشه

بچه منم همینه😓🥴دیگ رد دادم بخدا ،من 20روز پیش از شیر گرفتمش یکم نق زدن گیر دادنش بهم کم شده

پسر منم همینطوریه همش گریه و جیغ

پسر منم دقیقا اینه ،همه چیو میخواد خودش انجام بده ،رد دادم از دستش

درک میکنم پسرمنم واقعا همینطوره

اخ اخ اخ نگو ک دارم رد میدم

منی که خودم تنهایی بزرگش میکنم هم کارمیکنم هم بچه داری

ماله من اینقدر گریه و جیغ و دادکرد الان بیهوش افتاده شامم نخورده عذاب وجدان گرفتم

سوال های مرتبط

مامان آنیتا🐣 مامان آنیتا🐣 ۲ سالگی
❤سلام دوستان من اومدم با نجربه از شیر گرفتن دخترکم❤
امروز شد یکماه که دختر قشنگمو از شیر گرفتم .....
قبلش روش های تدریجی رو زیاد امتحان کرده بود ولی نشد که نشد ...
دخترم به شددددت واابستا بود به شیرم
یه روز صبح انقد شبش دختم شیر خورده بود تا صبح ،صبحش که بیدار شدم سردرد افت فشار دلدرد شدید گرفتم و اونروز دوبار سرم خوردم ...
از شدت فشار شیردهی همیشه ضعف و بیحالی داشتم البته نووووش جاااانش❤ با اینکه از نظر غذا و مکمل خیلی میرسیدم به خودم ولی نه خودش خواب داشت نه من همش تا صبح ممه دهنش بود
سرتونو درد نیارم،فردای روزی که سرم خوردم از خواب که بیدار شدم چسب برق زدم به سینم و تصمیم گرفتم که دیگه شیرررر تمامممممم...و باهاش حرف زدم .توضیح دادم که دیگه نمیتونه شیر بخوره .سرگرمش کردم .غذا و میناوعده هایی که دوست داشتو درست کردم و حواسشو پرت کردم تا شب .شب اول چند بار بیدار شد بغل کردم آب دادم بهش رو پا گذاشتم لالایی گذاشتم براش .شب دوم هم همینطور و اینکه دیگه از شب سوم یه بار بیدار شد اونم ماساژ دادم کمرشو خوابش برد .کلا سختیش سه روز بود هم واسه خودم هم واسه بچه ،من تو اون سه روز اصصصصلا حتی تو خواب شیر ندادم شیرمم ندوشیدم به شدت سینم سفت و درد ناک شد ولی کوتاه نیومدم ،از روز چهارم پنجم کم کم سینم شل شد دردش کم شد و تقریبا اوکی شدم دخترمم غذا خوردنش بهتر شد خداروشکر 🥲❤