عزیزم میدونی چرا هیچکس نگفته؟چون سختیش دوسال اول خصوصا یکسال اوله بعدش ک با بچت بری بیرون باهات حرف بزنه کلمات برعکس بگه ساعتها بتونه باخودش بازی کنه بدونی غذای موردعلاقش چیه و بااون سوپرایزش کنی وووووو......اونموقع تازه میبینی عه کاش زودترمیاوردم من سردخترم ک دنیااومد دوماهش شد داشتم دیوانه میشدم یااینکه بارداری بدی داشتم دلم ب بارداریم تنگ شده بود حس میکردم تو قفسم...اماچشم روهم گذاشتنی گذشت الان ماشاالله داره میره کلاس دوم برام ی رفیق پایه شده
هیچ وقت هیچ کس از سختیای بچه داری بهمون نگفت اگر هم میگفتن بازم بچه دار میشدیم
دقیقا حرفاتو می فهمم منی که از اول هیچ کمکی نداشتم از روز دوم سرپا بودم
خدایی هر چقدر بزرگتر هم میشن سخت تر میشه
بعد شوهر هم کمک نکنه دیگه اون وقت هرچی فوش به خودش وخانوادش باید داد
دقیقااااااااااااااااااااا انگار میخوان توام هرچه زودتر مثل اونا بشی سکوت میکنن بعد ک بچه شد شروع میکنن اره سخته فلانه
هیچی چون اونا دخالتی نداشتن تو دنیا اومدنشون ما اونا رو آوردیم این دنیا متاسفانه
بچمو نگا میکنم غصه ام میشه ک بعضی وقتا مث مزاحما نگاش میکنم ولی گناه دارن
ما هم گناه داریم دنیای عجیبیه
اصلا خلوت با شوهر کیلو چنده
خودمون دیوانه شدیم
من واقعاااا خسته ام دائما داره گریه میکنه
مریض ک میشه دیوانه میشم نه دارو میخوره نه میزاره بینی شو تمیز کنم به قدری گریه میکنه تا بالا بیاره
صبح ساعت ۷ بیدار میشه فقط گریه میکنه تا ۹ ک میخوابه
یه لباس میخوای تنش کنی انگار داری میکشیش سیاه میشه از گریه
یه جا نمیتونم برم زنگ میزنن بیا اصلا واینمیسته .
به خدا به گوه خوردن افتادم
من انقد. سخت باردار شدم با هزار تا نذر و دکتر ودوا و عمل دوران بارداری بسیااااااار سخت ولی وقتی خدا بهم یه بچه سالم داد وقتی کنارمه میخنده بهم روزمرگی دارم باهاش هزار بار شکر اگه دوران بارداری سختی نداشتم من استراحت مطلق بودم ۵ماه دومی هم میاوردم که باهم بزرگ شن
اره سختیاش قابل شمارش نیست هرچند شکر ک سالم هستنو میخندن من حالا ب اونایی فکر میکنم ک دوتا دوتا پشت هم دارن مغزم دود توش درمیاد
حالا اینارو که گفتی ببینم یادت میمونه بچه بعدی رو نیاری ؟من که دیگه توبه کردم ولی همه میگن بزرگ بشه بادت میره دلت میخپاد یکی دیگه ههم بیاری🤕🤕
واسه همون من همیشه میگفتم اول کیف و حالاتون بکنید بعد بچه دار شید خودم بعد ۱۱ سال اوردم همه مدل سفر و کاری کردم
الان بهترین وقتش از نظر روحی روانی بود برای من و ناراحتم نیستم و کنار میام یه دوره ایی باید بگذره
شاید میگفتن ما چون تجربه نکرده بودیم این همه فشار رو درک نمیکردیم و فقط خوبی ها رو میدیدیم ... ولی باید ی روز بچه ب دنیا بیاد دیگه بلاخره ی روز این درد و باید بکشیم دیر یا زود ... بچه هم نیازه برای آینده آدم وقتی که پیر و بی کس میشیم بچه ب دردمون میخوره ... ببین اونایی که پیر شدن و بچه ندارن چقدر تنهان و بی انگیزه
چاره چیه خواهر منم همش ب خودم میگم خدایا باورم نمیشه دیگه یه بیرونه راحت نمیشه با شوهرم برم واااای قبلا چ جاهایی میرفتیم چقد راحت یه حموم میرفتم ای خدا ولی بعد میگم عیب نداره بچه دار شدم دیگه اوضاع عوض شد خواهر ورق برگشت
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.