۶ پاسخ

من میزارم تو خونه هر شیطونی که دوست داره بکنه زیاد گیر بهش نمیدم بعد یه جا میریم زیاد از حد شیطونی نمیکنه فقط جای شیطونی میکنه و حرف گوش نمیده که چیز جدید و جالبی ببینه میره سراغش دیگه به حرفم گوش نمیده.
هرچی توخونه بهشون سخت بگیری بیرون بیشتر اذیت میکنن.

پسر من تو خونه انقدر خرابکاری و شیطونی میکنه وقتی میریم بیرون کلا خنثی هست همه میگن بچه انقدر ساکت مگه میشه 😭😭😭🤣

بچه های منم همینن تو خونه هم شیطونی میکنن آروم نیستن یه مدت بیخیالشون شدم

اقتضای سنشونه لجبازی
دخترمنم همینه
باید یکم باهاشون راه بیاییم
بیرون یه سری چیزا که میشه حرف اونا باشه بزاریم حرف اونا باشه
اینجوری لجبازیشون کمتر میشه
من امتحان کردم ☺️

اقتضای سنشون هست. اوج لجبازی شونه و میخوان خودشونو ثابت کنن. بنابراین گوش نمیدن و میخوان کار خودشونو بکنن دیگه

چون محیط بیرون براشون جای کشف و شیطنت داره
اخ امان ازدست ب زن ،پسرم از برادرزاده من یاد گرفت بهرحال اونم بچه س دیگ
با خونسردی توضیح بده ک کار خوبی نیس،هرچی عکس العمل بدی بدتر میکنن

سوال های مرتبط

مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
مامانا تو رو خدا بیایید خواهرانه و منطقی منو
راهنمایی کنید.
شاید از نظر خیلی ها موضوع  پیش پا افتاده باشه ولی تحملش برای من سخته
ما ۴ ماهه اومدیم توی خونه جدید اینجا بچه ها از صبح میان توی حیاط ساختمان بازی تا شب دنبال بچه منم میان که بره باهاشون بازی گاهی اوقات حتی واسه ناهار یت شامم به زور میاد توی خونه.
از طرفی بچه ها با دست فوش های بد میدن که متاسفانه پسرم منم میاد خونه میگه فلانی این کارو کرد.
چند روز پیش هم یکی از بچه ها جای خصوصی شو نشون داده بود.
امروز پسرمو صدا کردن که بره بازی من دیدم صدای بچه ها نمیاد بلافاصله پشت سرش رفتم پایین دیدم بچه ها دارن آروم صحبت میکنن پسرمو آوردم بالا و در رو قفل کردم الان که از پسرم پرسیدم چیکار میکردن گفت جای خصوصی شونو نشون میدادن.
من زیاد نمیزارم پسرم بره بیرون.
عصر همه خانما پایین بودن بهم گفتن نمیزاری پسرت بیاد بیرون منم گفتم بچه ها بی ادبن  خوشم نمیاد یاد بگیره یکیشون گفت منم بچه اولمو خوب تربیت کردم ولی سر دومی بیخیال هرکار میخواد بکنه آخرش یاد میگیره (این خانم مدیر مدرسه هم هست) یکیشون گفت بچه اوله حساسی واسه دومی خوب میشی.
ولی من ده تا بچه هم داشته باشم نمیتونم نسبت به تربیتش بی تفاوت باشم.
این مدت هم پسرمو چندتا کلاس ثبت نام کردم. عصرها هم شوهرم بره بیرون  ماهم باهاش میریم  که پسرم نخواد بره توی حیاط.
وقتایی هم که میره یا دنبالش میرم یا از بالا نگاهش میکنم.
ولی کم آوردم نمیتونیم جابه جا بشیم چون سر همین خونه کلی بدهی داریم.
دیگه نمیتونم زیاد برم از خونه بیرون با بچه کوچیک سخته برام.
خسته شدم
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی