۱۲ پاسخ

تلخک بزن دیگه نخوره اینجوری خیلی بده درکت میکنم

مادر شوهرم

پسر منم همینه،ب شدت عادت کرده،همش می می می می می می
خودمم از بی خوابی و شیر دادن زیاد سردرد دارم گیجم
میترسم از شیر بگیرمش خیلی اذیت شه
غذا هم نمیخوره...
واقعا نمیدونم چیکار کنم

سلام مامان ماه شب 14:دختر منم اینجوری بود دقیقا خیلی راحت ازش گرفتم فکرکردم خیلی سخته ها ولی خودمم خیلی صبوری کردم عصبی نشدم براش تا عادت کرد الان تو خواب بیدار بشه میگه آب بعد میخوابه

گلم میتونی الان بگیریش چرا اینکارو نمیکنی؟

دیگه بزرگه ازش بگیر .چون فقط الکی عادت کرده میخوره نیاز نداره و شیرت هم مفید نیس براش

توبه توبه چرا هنوز از شیر نگرفتی مااااادررر میدونی دقیقا بچه هم همین حسو داره؟! اونم داره عذاب میکشه؟!

سلام،پسرمنم همین بود،یه دفعه گرفتم،روانی شده بودم،اما الان راحت شدم،هم خودش راحت میخوابه،هم من

برامنم همینه😐😐😐

به نظرم دیگه از شیر بگیرش

دیروز دیگه شد بود وسیله بازیش دوتاش می‌گرفت تکون میداد می‌خندید خخخخخ یا انگشت میاره می‌کنه تو نوکش می‌خنده خخخخخ

اره دختر منم همینه...بیشتر مواقعه اب بهش بده چندبار بدی عادت میکنه

سوال های مرتبط

مامان آوینا و تودلی😊 مامان آوینا و تودلی😊 هفته نهم بارداری
مامان رویسا مامان رویسا ۱ سالگی
دوستان چون تو تاپیک قبلی خیلیا پرسیدن چجوری رویسا جونک از شیر گرفتم اینجا کامل توضیح میدم شاید به دردتون خورد
اولا اینکه رویسا جون خیلی شدید وابسته ی شیر بود جوری که دیگه شب تا صبح باید هفت هشت بار بیدار میشدم تا ممه بخوره این داستان هم کیفیت خواب خودشو خراب کرده بود هم من بی خواب و بد خلق میشدم و واقعا کمر درد و گردن درد اذیتم میکرد
پس تصمیم گرفتم بر خلاف نظر خیلیا که میگن تا دو سالگی باید شیر بخوره شیرشو کلا قطع کنم اولش رو سینه هام چسب زخم زدم و روش با رژ قرمز کردم ولی اصلا اینجوری قانع نشد تازه چسبم داشت میکند دیگه قبل اینکه چسبو کامل باز کنه خودم چسبو دراوردم وقتی حواسش نبود به سینه هام صبر زرد زدم صبر کردم تا دوباره بیاد سمت ممه وقتی اومد خیلی ریلکس برخورد کردم نه گفتم اوفه نه گفتم جیزه خودش اومد تا سینمو گذاشت دهنش تلخیو حس کرد دیگه اصلا نیومد سمت سینم و اینکه ترک شیرش کلا یک روز طول کشید و خیلی راحت تر از چیزی بود که فکر میکردم شبا هم به جای شیر آب یا آب میوه طبیعی میدم بهش میخوره قبلا شبی هفت هشت بار بیدار میشد اما الان دو سه بار بیدار میشه میگه مامان آب آب میخوره میخوابه واقعا راحت شدم
مامان رونیکا مامان رونیکا ۱ سالگی
سلام خانما . روزتون خوش
خواستم تجربه از شیر گرفتن رونیکا رو باهاتون اشتراک بزارم شاید به درد بخوره

رونیکا خیلی خیلی به سینه وابسته بود صبح تا شب
شل تا صبح سینه دهنش بود واسه همین تصمیم گرفتم از شیر بگیرنش . حتی خواب هم زیب سینه میخوابید و میترسیدم از شید بگیرمش دیگه نخوابه ولی ...
رفتم حرم و انار بردم روش یاسین خوندم تو حرم شیر بهش دادم و بعد انار خورد و دیگه بهش شیر ندادم .صبر زرد از عطاری گرفتم یه کوچولو به نوک سینه زدم تلخ . یه بار. گفت ممه بهش دادم گفت تلخه تلخه دیگه نیومد سمتش
اگه گاهی هم میومد خودش میگه نه تلخه

واسه اینکه سینه خودم درد نگیره هم تا یه هفته شب ها زمانی که خوابش عمیق بود بهش شیر میدادم و روز ها اصلا
دیگه شیر سینه خشک شده و اونم شب بیدار نمیشه واسه شیر
آیت روش نه خودتون اذیت میشین نه بچه .
واسه خوابش هم شب اتاق رو تاریک میگنم کنارم دراز میکشه ده دقیقه باهاش صحبت میکنم نازش میکنم میاد تو بغلم خودش خوابش میبره

گفتم بهتون بگم شاید لازمتون بشه