سلام خانما . روزتون خوش
خواستم تجربه از شیر گرفتن رونیکا رو باهاتون اشتراک بزارم شاید به درد بخوره

رونیکا خیلی خیلی به سینه وابسته بود صبح تا شب
شل تا صبح سینه دهنش بود واسه همین تصمیم گرفتم از شیر بگیرنش . حتی خواب هم زیب سینه میخوابید و میترسیدم از شید بگیرمش دیگه نخوابه ولی ...
رفتم حرم و انار بردم روش یاسین خوندم تو حرم شیر بهش دادم و بعد انار خورد و دیگه بهش شیر ندادم .صبر زرد از عطاری گرفتم یه کوچولو به نوک سینه زدم تلخ . یه بار. گفت ممه بهش دادم گفت تلخه تلخه دیگه نیومد سمتش
اگه گاهی هم میومد خودش میگه نه تلخه

واسه اینکه سینه خودم درد نگیره هم تا یه هفته شب ها زمانی که خوابش عمیق بود بهش شیر میدادم و روز ها اصلا
دیگه شیر سینه خشک شده و اونم شب بیدار نمیشه واسه شیر
آیت روش نه خودتون اذیت میشین نه بچه .
واسه خوابش هم شب اتاق رو تاریک میگنم کنارم دراز میکشه ده دقیقه باهاش صحبت میکنم نازش میکنم میاد تو بغلم خودش خوابش میبره

گفتم بهتون بگم شاید لازمتون بشه

۳ پاسخ

ممنون ک گفتی عزیزم

ممنون لطف کردی

ممنون عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آراد مامان آراد ۲ سالگی
سلام مامانا میخوام تجربه ازشیرگرفتن پسرمو براتون به اشتراک بذارم
پسرم شیرخودمو میخورد وعادت داشت زیرسینه بخوابه
اول اومدم یک هفته شیر میان وعده هاشو حذف کردم وفقط شیر قبل ازخواب ظهر وشب موند
هفته بعدش روز جمعه رفتم یه امامزاده اونجا سوره یاسین خوندم به آب انار فوت کردم وبعدا بهش دادم خورد(دراصل باید اناردون شده باشه ولی من آب انار فریز داشتم همونوبردم)وسوره یاسین روهدیه کردم به حضرت علی اصغر وخواستم پسرمو صبورکنند که راحت بتونم ازشیر بگیرمش نمازاستغاثه حضرت فاطمه هم خوندم وخواستم هم خودم هم پسرم صبورباشیم تااین مرحله به راحتی بگذره
اونجا واسه آخرین بار ازهردو سینه بهش شیر دادم
اومدم خونه روی سینه ام چسب برق زدم وگفتم اوف شده
و۳شب اول نصف شب فقط از یک سینه بهش شیرمیدادم یعنی یه شب سینه راست یه شب سینه چپ
توی این چندروز غذاهای شیرافزانخوردم ومریم گلی هم دم میکردم میخوردم
سینه هام سنگین شدن ولی بعد ازشب سوم دیگه خالی موندن
واسه خوابش هم ظهر ها که فعلانمیخوابه خواب شب هم چندشب میگفت شیر نگاه می‌کرد میدید نمیتونه بخوره ناامید میشد هرشب یه مدل خوابید یه شب توبغلم واسش شعر خوندم یه شب روی پاتکونش دادم یه شب توبغل گرفتمش راه رفتم ولی الان چندشبه خودش می‌خوابه
غذا خوردنش خیلی خوب شده خوابش هم بهترشده نصفه شب یه بار بیدارمیشه توی بغلم میگرمش یکم تکونش میدم دوباره می‌خوابه
قبلا ساعت ۷ ۸ صبح بیداربود الان می‌خوابه تا ۹ونیم ۱۰
خداروشکر هیچکدوممون اذیت نشدیم واین مرحله هم که فکر میکردم خیلی سخته وپیه همچیو به تنم مالیده بودم بی خوابی گریه شبونه و...گذشت
مامان رویسا مامان رویسا ۱ سالگی
دوستان چون تو تاپیک قبلی خیلیا پرسیدن چجوری رویسا جونک از شیر گرفتم اینجا کامل توضیح میدم شاید به دردتون خورد
اولا اینکه رویسا جون خیلی شدید وابسته ی شیر بود جوری که دیگه شب تا صبح باید هفت هشت بار بیدار میشدم تا ممه بخوره این داستان هم کیفیت خواب خودشو خراب کرده بود هم من بی خواب و بد خلق میشدم و واقعا کمر درد و گردن درد اذیتم میکرد
پس تصمیم گرفتم بر خلاف نظر خیلیا که میگن تا دو سالگی باید شیر بخوره شیرشو کلا قطع کنم اولش رو سینه هام چسب زخم زدم و روش با رژ قرمز کردم ولی اصلا اینجوری قانع نشد تازه چسبم داشت میکند دیگه قبل اینکه چسبو کامل باز کنه خودم چسبو دراوردم وقتی حواسش نبود به سینه هام صبر زرد زدم صبر کردم تا دوباره بیاد سمت ممه وقتی اومد خیلی ریلکس برخورد کردم نه گفتم اوفه نه گفتم جیزه خودش اومد تا سینمو گذاشت دهنش تلخیو حس کرد دیگه اصلا نیومد سمت سینم و اینکه ترک شیرش کلا یک روز طول کشید و خیلی راحت تر از چیزی بود که فکر میکردم شبا هم به جای شیر آب یا آب میوه طبیعی میدم بهش میخوره قبلا شبی هفت هشت بار بیدار میشد اما الان دو سه بار بیدار میشه میگه مامان آب آب میخوره میخوابه واقعا راحت شدم