ای خدااطفلی بچم یه ترس افتاده تووجودش که نگوتب سنج میزارم بغلش فک میکنه امپولوجیغ میزنه وحشتناک یچیزی بدم دسش جیغ وحشتناک کسیوببینه جیغ تابخوابونمش نمیدونم خواب میبینه چی ازخواب میپره باجیغ خیلی وحشتناک نمیدونم چیکارکنم🥲🥺💔💔
همش بخاطراینه که وقتی واکسن زدش خودشوواکسنودیدبازامروزهم دکترامپول زد طفلی بچم اینق ترسید الان حتی بایه صداساعت هاگریه میکنه 🥺
تبش یه کوچلوکمترشده ولی هنوزم داغه نمیزاره تبشوبگیرم حتی توخواب هم ازصب فق نق زده الانم ده باربردمش بیرون اوردمش خونه الان بازاوردیم بیرون گرفت خوابید خداکنه بیذارنشه 🥺🥲

پسرمنم همینه

دختر منم همینجوری شده یه ترس بدی تو دلش افتاده دیروزم که اصلاااا نمیذاشت تب سنج بذارم تا دستم میدید چنان گریه میکرد که نگو و نپرس🤦🏻‍♀️
حتی امروز به شلوارش یه تیکه بیسکوییت چسبیده بود اونو داشتم جدا میکردم زد زیر گریه فکر کرد میخوام آمپول بزنم😬
به شدتم بداخلاق و لجباز و نق نقو شده 😥

الهی انشاءالله زود تر خوب بشه چهار قل واسش بخون یا ایة الکرسی

آخی نگاه من نمک دور سرش چرخوندم آیت الکرسی خوندم با ۴ قل بعد یه ظرف رویی رو رو گاز داغ داغ کردم نمک رو ریختم تو ظرف بعد ریختم تو آب یخ رفت خیلی بهتر شد ترسش هماروسم هم یه انبر رو خیلی داغ کرد تا حدی که قشنگ سرخی داغی توش دیده می‌شد صداش زد که نگاه کن بعد که نگاه کرد جلو چشمش کرد تو یه لیوان آب یخ یخ خیلییی بهتر شد بعد واکسن خیلیی ترسیده بود بچم

براش آیت الکرسی بخون و ۴ قول ایشالله اوک میشه

الهیی🥲.
خیلی سخته عزیزم ایشالله زودتر خوب شه فسقلی 🥰♥️