۱۲ پاسخ

پسرمم حسودی میکنه دخترم بغل میکنم همش جیغ میزنه ک بزارش زمین یا محبت میکنم ب دخترم پسرم بدش میاد میاد خودشو میندازه بغلم
از وقتی دخترم بدنیا اومده زیادی عوض شده نمیشه بگی دست نزن ب اون یا چیزی همش نق میزنه و...🥺
فقط میگم خدا بدادم برسه
مامانا خواهشا مث من نشید سخته خیلی سختتتتتت ولی بعدا راحتم باهم بزرگ میشن عین دوقلو من ناخواسته شد ولی ننداختمش الان اینقد وابسته دخترممممم ک نگو خیلی حس خوبیه دوتا بچه داشتن انشالله خدا نگهدار بچه هاتون باشه❤️

دو روز بیمارستان بودم اومدم خونه دیدم پسرم باهام اشنا نیس غریبی میکنه بغلم نمیومد 😭
بد خلق شده بود لجباز شده بود همش گریه همش بیقرار تا چند روزی همینجوری بود مامانم تا دوهفته پیشم بود بعد رف من موندم و دوتا فسقل🥹
پسرم گریه میکرد تا شیر درست میکردم براش دخترم گریه میکرد بدو بدو کارام میکردم روزی ک از بیمارستان اومدم پاشدم کارامو میکردم نمیشد استراحت کنم ک😬
روزا دخترم میخوابید شبا بیدار
پسرمم شبا میخوابید روزا بیدار منم خواب ممنوع بود❌️

بغلش میکردم فشار میاومد بهم حس میکردم الانه شکمم بترکه بیافتع
پسرمم راه نمیرف ک با پای خودش بیاد بره
این بارداریمم شکر خدا خوب بود ن حالت تهوع داشتم ن چیزی فقط ماه ۸ شروع شد اذیت میشدم نه میشد غذای درست حسابی بخورم ن خواب کافی پسرم نمیزاشت😬
هفته ۳۶ دیدم بعلههههه دردام کم کم شروع شده بود همش انقباض داشتم نگو ک از بس پسرم بغلم بود دهانه رحمم داشت باز میشد رفتم دکتر گف ۳ سانتی فوری برو بستری شو
نگوووووو شبی ک میخواستم برم بستری شم چقد گریه کردم برا پسرممم همش گریه 😭

الان حامله ای یا حاصلش همین پسرته‌ ک ۱سالشه

خدا هر دوشونو برات حفظ کنه و بهت قوت بده عزیزم

منم الان همین جوریم خیلی استرس دارم

خدا جفتشون بدات نگه داره عزیزم
و بهت قوت وتوان بده تا براشون به بهترین نحو مادری کنی🫶🏻🌱
بعدا که بزرگ شن میشینی کیفشونو میبری😊✨️

عزیزم چه دوران سختی ؟کسی نیست بیاد کمکت روزا ؟

دقیقا شرایط الان من چقد شستن برام سخت شده البته مم چندروزیه دیگه بغلش نمیکنم چون واقعا نمیتونم فقط نشسته🥲برام دعا کن منم سروقت و بسلامتی زایمان کنم که بدجور خستم

ای جونم🥺😍
الان که نی نی به دنیا اومده چطوره؟

واقعا خیلی سخته خدا حفظشون کنه 😍

حامله ای؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان ستاره 🌟 مامان ستاره 🌟 ۱ سالگی
خیلی بهم ریخته ام دیروز که بی بی چک زدم چشمامو بستم گفتم خدایا به خودت میسپرم خودت شرایطمو میدونی خیر و صلاحمو میدونی چشمامو باز کردم دیدم یه خط پر رنگ با یه هاله افتاده خیلی حالم بد شد با گریه اومدم بیرون شوهرم گفت بابا اصلا کاری نکردیم که امکان نداره هربارم رابطه داشتیم جلوگیری صد در صدی بوده
از طرفی بچم داره دندونای کرسی درمیاره تب شدید داره از دیروز و وابستگی شدید به سینه پیدا کرده همینجوری نگاهش میکردم و اشک میریختم ک اگه واقعا حامله باشم چجوری این بچه رو از شیر بگیرم من به ستاره خیلی وابسته ام چجوری بتونم یه بچه دیگه رو دوس داشته باشم اندازه ستاره

ستاره هم خدا خواسته باردار شدم ینی اصلا قصد بارداری نداشتم و با جلوگیری شدم سر همین انقدر شک کردم چون چند روزه حالت تهوع دارم و نه روزه پریود نشدم حالا فردا باید باز بی بی بزنم اگه باز موبت شه ازمایش میدم واقعا توکل بر خدا اگه بود شکر نبود هم لابد حکمتیه فقط کمی فکرم بهم ریخته س
مامان برفی جون ❄️ مامان برفی جون ❄️ ۱ سالگی
سلام خانوما از تجربه خودم میخوام نمیخوام کسی رو قضاوت کنم یا نصیحت کنم فقط می‌خوام بگم خانومای ک بچه نمی‌خواهید جلو گیری مطمئن داشته باشید من بچه دومم رو نمی‌خواستم ناخواسته باردار شدم خیلی‌ نگران بودم بفک سقط کردنش بودم فقط دو لیوان زعفران خوردم. بعد بی خیال سقطش شدم گفتم خدا داده. نگه میدارم بی ازاو یه دختر دارم اینم پسره. دیگ کافیه بعدش جلو گیری آمپول میزنم. تا اینک بچه ام نزدیک 4 ماه خود ب خود سقط شد خیلی ناراحت شدم چون وابسته اش شده بودم. خب گذشت تا این ک دخترکوچکمو باردار شدم خداراشکر الحمدالله با کلی حال بدیو فشار پایین ب دنیا اومد. الان دخترم 14 ماهشه شکر خدا. باز دوباره با اینک قرص می‌خوردم البته قرص جلوگیری رو ب وقتش نمی‌خوردم باردار شدم. و باز گفتم ناخواسته شده و ناشکری کردم. خداوند متعال منو ببخشه. تا اینک با تمومی مشکل ک بچه کوچک و مدرسه ای داشتم بلزمکنار اومدم و میخواستم گفتم پسره دیگ این دنیا اومد نمیخوام بچه دیگ گفتم دختر پسرمو دارم تا اینک بدون دلیل خود ب خود سقط شد و منو خیلی داغون کرد الان فک میکنم فقط بخاطر ناشکری بوده این همه مشکل پیش اومد متاسفانه 😟