۹ پاسخ

ماشالله باباهام کارنامه نگهداریشون از بچه خیلی عالیه🙄هروقت بچه رو بسپاری بهشون ی بلایی سرش اومده اوردند.

ای خداااااا حالتون درک میکنم دختر منم 2هفتع پیش جلو چشمم افتاد سرش شکست خورد به قرنیز. وای مردم زنده شدم 😭😭سر بچم 6تا بخیه خورد

وای چرا. چی شده بود؟[

پسر منم ابروش شکسته با این که پماد ترمیم کننده زدم جاش مونده ولی نگران نباش تا بزرگ بشه خیلی کمرنگ میشه
بخیه زیبایی می‌زدین یا میبردیش مطب چسب بخیه بزنن

نگران نباش بعدش كرم ترميم كننده ميزني بزرگ هم بشه هودش ميره باليزر اينا درستش ميكنه
واله الان هربچه ده ساله اي ميبينم يجاش جاي بخيه هست ديگه داره عادي ميشه جاي زخم

بخیر گذشته زخمش که بسته شد پماد ترمیم کننده سیکالیفت بزن جای بخیه رو میبره

واقعا سخته حالتوازته قلبم درک میکنم .چندوقت پیشم پسرمن دستشوباچاقوبریدخونش بندنمیومد انقدرترسیده بودم دستوپام یخ شده بود ب زورخونشوبنداوردم .قلبم تودهنم بود

برا دختر من هم جاش موند افتاد با پیشونی رفت تو میز عسلی پاره شد

عزیزم پیش میاد غصه نخور منم پسرم چند وقت پیش من نبودم افتاده دندونش شکسته و لبش پاره شده بود وقتی اومد تو اون وضعیت دیدمش فقط گریه میکردم پسر منم بخیه زدن لبشو

سوال های مرتبط

مامان شکوفه های سیب🌸 مامان شکوفه های سیب🌸 ۵ سالگی
سلام دوستای خوبم ممنون از احوالپرسی ها ودعا های خوبتون 💚 درمورد افتادن پسرم از ارتفاع یک متری بگم که بردمش دکتر با اسنپ رفتم .
سریع سی تی اسکن گرفتن و دکتر جراح وعمومی دید گفت خداروشکر نرماله ، دلیل استفراغش هم گریه ی زیاد بوده .
چندساعت بستری بود و تحت نظر بعد مرخص شدیم
دکتر گفت اگه سردرد مداوم و گریه های شدید، هوشیاری کم و تاری دید داشت حتما مراجعه کن .
درمورد افتادنش هم قضیه این بود که پسرم انجیر خورده بود و صورتش و دستاش خیلی چسبناک و کثیف شده بود .
توی ظرفشویی دستها و صورتش رو شستم، داشتم صورتش روخشک میکردم که در قوری که دست پسرم بود ( عاشق در قوری و کتری و قابلمه و در بطری شیر و نوشابه و پماده ، کلا این چیزا ک گفتم توی خونه ی ما در هاشون گم و گوره )

از دستش افتاد پایین. من دیدم رفت زیر کابینت پسرم گریه کردکه میخوامش ...رفتم بیارم دیدم از بغل دست من افتاد با پیشونی 😢
تا بلندش کردم استفراغ کرد و کلی گریه و چشم چپش ورم کردوکبود شد و بقیه ماجرا .....

همش تقصیر من بود . باید مراقبش میبودم😟
مامان حسنا مامان حسنا ۵ سالگی
میخوام یه درد دل بکنم هرکس دوستداره بخونه وبگه اشتباه از کی بوده.
ما دیروز شله دزرد داشتیم که من امشب سهم خواهرم با مادرشوهرشو وخواهرشوهراش که توی یه یاختمون هستن بردم..اوناهم هرشب خونشون روضه دارن ماهم موندیم تا اخر روضه .بعد موقعه خداحافظی مادرشوهر خواهرم خیلی اصرار کرد که شام بمونیم شام هم قورمه سبزی زیاد درست کرده بودکه من قبول کردم شام موندیم سر شام پسر من که ۱ساله نیمشه با پسر خواهرم که ۴سالشه سر اسباب بازی دعواشون شد پسر خواهرم اون اسباب بازی رو نمیداد پسرمن بازی کنه و هرچی میگفتیم بده اون بچه س نمیداد من وشوهرم چند بار بخاطر اینکه این دوتارو جدا کنیم از سر سفره بلند شدیم پسر وهمون موقعه سر سفره برادرشوهر خواهرم قاطی کرد اون اسباب بازی رو از دسته براد زتدش گرفت پرت کرد بیرون ..خواهرم که اینکار برادرشوهرشو دید مسرشو بغل کرد رفت خونش اینم بگم که پسر خوارمن خیلی خیلی خیلی شیطونه و اصلا حرف سرش نمیره و کلان خرابکاره.خلاصه ما نعهمیدیم غذا چی خوردیم.برادرشوهر خوارم شروع کرد بد گفتن از بچه برادرخودش که شیطونه و ما ایایش از دستشون نداریم و از این حرفا..شوهرم گفت ماهم بخاط اینکه بچه ها با هم نمیسازن ۴ماه اینجا نیومدیم منم گفتم من هروقت میام بجه هامو زود میخوابونم اگر سرو صدا هست برادر زاده خودتونه.خلاصه ما شام خورده نخورده رفتیم بالا خونه خواهرم دیدم خواهرم گریه کرده و داره خط نشون میکشه که سوهرم بیاد یه دعوا راه میاندازم .ماهم یه چایی خوردیم اومدیگ خونه خودمون.الان همس میگم ما نباید شام میموندیم اشتباه از من بوده .خیلی بهم برخورده اعصابم خیلی خورده کلان از رفتنم پشیمون شدم.حالا نظر شما چیه کی مقصره