۱۳ پاسخ

معذرت میخوام ولی تقصیر خودت بوده
چون پدر مادر توی تربیت باید همسو باشن و مشکلات تربیتی رو دو نفری حل کنن نه جلو بچه
الان ببین بچه چه فکری کرده با خودش که شما دعواتون شده و بعد باباش تو رو زده
تویی که تنها پناهی براش
حالا این دفعه رو تنهایی برین صحبت کنین برای دفعه های بعدی با هم کنار بیاین حتی اگه بچه مقصر نبود جلوش با هم دیکه دعوا نگیرین
منم مثل تو بودم با یه تفاوت که شوهرم اینجوری رفتار نکرد باهام
ولی به مرور متوجه تغییر رفتار هانی شدم جواب باباشو میداد و خلاصه هیچ احترامی قائل نبود
دیگه الان رعایت میکنم میمونم دعوا بشه اروم بشه بعد میرم بغلش میکنم براش توصبح میدم کارش اشتباه بوده بعدش هم با شوهرم دعوا میکمم که چیزی نبوده که بخاطرش بچه رو دعوا کنه


بچه ها وقتی پدر و مادرشون دعوا میکنن انگار دنیاشون خراب میشه حالا فکر کن پدرشون دست رو مادرشون بلند کنه بخاطر اونا دیگه انگار قشنگ رسیدن ته دنیا
حس عذاب وجدان ممکنه بگیرن و و و و و

اینا نباشن کی مارو حرص بده؟

دختر منم یه درد رو بزرگ میکنه و خیلی گریه میکنه
درست میگی شوهرت باید خودشو کنترل میکرد ..نتونست خالی کنه سر شما خالی کرد .‌‌ولی متوجه شد کارش اشتباهه و رفت بیرون
باهااش سرسنگین باش تا معذرت خواهی کنه

ببخشید عزیزم ولی پسرت هم به خودت رفته 😅
واقعا در رو بستی جیغ و داد کردی؟ پسرتم همینجوری جیغ جیغو میشه😁

خوب وقتی بچت اینقدر جیغ و داد کرده منم جای پدرش بودم دعواش میکردم بنظرم وقتی شوهرت داره دعواش میکنه اصلا دخالت نکن من وقتی همسرم دخترامو دعوا میکنه اصلا دخالت نمیکنم اینجوری هم ازش حساب میبرن هم دوستش دارن تو هم پیش بچت باباشو خراب میکنی هم باعث میشی بچت دو تربیته بشه بنظر من امروز فقط تقصیر شما بوده نه شوهرت

موقعی ک بچه گریه می کنه دنبال همدردیه تنها دوست داره مامانش یا باباش بغلش کنه
پسر خودمم اینجوریه منم این موقع بهش میگم میفهمم خیلی درد داری و اذیت میشی
در حد دو سه دقیقه بغلش میکنم بعد میگم بیا تا برات کرم بزنم تا سریع خوب بشی اون موقع آروم میشه

ولی نباید توی تربیت پدر و بچه جلوش بگیری که ازش حساب ببره
فردا مطمن باش توی روی پدرش در میاد وهرکاری میخواد میکنه

ببخشید هم تقصیر شما بوده هم شوهرت شما باید میومدی نمیزاشتی بزنه ولی داد نه اینجوری شوهرت جلو بچه خراب کردی بچه باید بفهمه که مامان و باباش با هم تو همه چی هماهنگ هستن حتی دعوا کردنش
و شوهرت هم که دیگه بدتر کرده

شوهرررر من واااای نگو دیگه حوصلشو ندارم

ای وای منم اول صبح با شوهرم دعوام شد سر کلید تو جیبش گذاشتش هی دنبالش میگرده مارو ببخواب کرد بعد که تو جیبش پیداش کرد انداختش اونور گفت عه اینجا افتاده با اینکه من چندبار اونجارو نگاه کردم گفتمش تو انداختیش قسم خورد گفتمش قسم نخور میدونم کارته اینقدر عصبانیم کرد که حد نداشت منم فوشش دادم خودش خونوادش رفت بیرون بعد تا اومدم بخوابم برق رفت حتی گریم گرفت روز جمعه خراب کرد بیشور

وای بچه ها چقد نازک نارنجی شدن پسرمنم همينجوره فقط یذره رو فرشم بیفته زمین یکاری میکنه بیا وببین، همیشه منم سراین چیرا با شوهر بحث میکنم 😮‍💨😮‍💨

اتفاقا بچه نیازی به ترس نداره
اون موقع نیاز به همدرد داره که بغلش کنه و بفهمه که شما دردشو حس میکنی و درکش می کنی
نسل بچه باید از کسی حساب ببره نمیدونم کی تموم میشه

مردا عوضین😐

سوال های مرتبط

مامان پویان🩵فرهان💚 مامان پویان🩵فرهان💚 ۶ سالگی
پیرو تاپیک قبلی،بماند که چقد اون پسره امیرعباس به بچه من نه گفته و گفته نمیام و مامانم نمیذاره، یه روز یکی از همکلاسی های پسرم اومده بود دم خونه مون با پسرم بازی کنه، بعد پسر منم دیگه رفته پیش دوستش، این امیرعباس هم بهش برخورده و رفته به مامانش گفته پویان بیشتر با امیرعلی همکلاسیش هستش تا من،بعد که همکلاسی پسرم میره، پسرم همین امیرعباس همسایه مونو صدا میکنه ولی مامانش نمیذاره بیاد میگه اون موقع که رفتی با همکلاسیت فکر الانو میکردی 🙄🙄 اینارو امروز مامانش خودش بهم گفت، نگا توروخدا چیارو یاد بچه شون میدن و کینه و دشمنی رو، بعد اون پسره اینقد به حرف مامانش گوش میده که حد نداره ولی بچه من مارو به هیچی حساب میکنه، من وقت نکردم همون لحظه جوابشو بدم چون بچه نوزادم تو خونه بود و تنها، حالا به نظرتون به مامانش بگم ازت ناراحت شدم که بچه تو شیر میکنی که سمت بچه من نیاد چون یه بار بهش گفته همکلاسیم اومده، اینهمه خودتو و بچه ت به پسر من نه گفتین و گفته نمیاد، میدونید عادت کردن از بس بچه ساده من رفته سمتشون و صداشون میکنه،
بگم به مادره یا نه اصلا اهمیت ندم و به روی خودم نیارم؟
متاسفانه هر چی به بچه م میگم نرو سمتش، صداش نکن انگار به دیوار میگم