سلام دخمل منم ب دنیا اومد با وزن ۳۱۰۰ خیلییی کوشولوعه بخوام از زایمانم بگم من پمپ درد گرفتم تا وقتی راه برم درد زیادی نداشتم فقط باسن مبارک بخاطر ۱۲ ساعت ساکن بودن خیلی درد میکرد راه رفتن هم اولش پامیشی حس میکنی بخیه ها داره فرو میره بدنت مثل منگنه دولا راه میری بعد چند قدم اوکی میشه تنها اشتباه من این بود بعد مسکن ها چون حالم یکم خوب بود شیاف نزاشتم سختم اومد وحالم به شددت بد شد از درد جیغ میزدم مسکن زدن بازم فایده نداشت شوهرم اومد دستمو گرف راه رفتم شیاف گذاشتم یکم بهتر شدم
من ناخنامو لاکژل زدم موهامو صاف کردم رفتم ولی برگشتنی میگفتم منو با همین لباس صورتی ببرین خونه🤣

۱۰ پاسخ

مبارکه عزیزم
وزن ۱۰۰و۳ خیلییی کوچولوعه؟

وزن اخرین سونو با وزن نوزادتون یکی بود؟

😂😂وای خندم گرفت از حرفت
بسلامتی عزیزم خداحفظش کنه

واای خدا 😂😂😂 عزیزم یه لحظه خودمو جای شما تصور کردم مردم از خنده انشاالله قدمش خیر باشه براتون

مبارک باشه😍

من اصلا درد نداشتم به جز یکساعت بعد عمل بی حسی رفت یه درد پریودی شدید که امپول زدن برام‌خوابیدم
راه رفتن هم سخت نبود ترسیدم بیشتر

بسلامتی عزیزم خوش قدم باشه

۳۸ و چند روز بودی ؟

مبارک باشه عزیزم

ای جانم قدم نو رسیده مبارک

مقالات مرتبط

تسکین درد دندان کودک
تسکین درد دندان کودک با دارو و درمان خانگی
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
کمک به راه رفتن کودک
کمک به راه رفتن کودک چگونه است؟

سوال های مرتبط

مامان دلآنا مامان دلآنا روزهای ابتدایی تولد
مامانا دیشب ساعت ۱۱ شب عملم کرده از صبح یه دل درد دارم جای بخیه هام میسوزه درد میکنه پمپ درد برام گذاشتن فایده نداشت هر چی مسکن شیاف فایده نداره چیزی از درد بخیه هام کم نمیکنه وقتی میخام پاشم برم دستشویی یا راه برام مجبوری بزور پا میشم دولا دولا راه میرم برام دعا کنید تو را خدا خیلی درد دارم😭😭
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پسریم مامان پسریم ۳ ماهگی
تجربه سزارین #پارت اخر
نی نی داشت گریه میکرد همه گفتن گشنشه منم تازه در اومده بودم پامو نمیتونستم تکون بدم که بچرو گذاشتن بغلم سینمو دادن به بچه با سختی اونقدر گشنش بود ول نمی‌کرد، از یطرف بی حسی داشت کم میشد درد داشتم یخورده که پرستار اومد بازم ماساژ رحمی داد این دفعه یکم دردش بیشتر بود ولی قابل تحمل بود، 8 ساعت گذشت من اصلا سر درد نگرفتم هی میگفتن حرف نزن سر درد میگیری که پرستار گفت دیگه تا الان سردرد نگرفتی بعدشم نمیگیری و نگرفتم گفتن یچیزی بخور باید راه بری خرما کمپوت بهم دادن بهیار اومد بلندم کنه خیلی هولم کرد بلند شدن وحشتناک بود جیغ کشیدم گفتن بخیت میپره هر قدم که برمی‌داشتم از شدت درد از چشام اشک می‌ریخت سخت‌ترین قسمتش که خیلیم سخت بود همین راه رفتنه بود من کلا یروز هربار که راه میرفتم چشمام از درد سیاهی میرفت پمپ درد اصلا تاثیری رو من نداشت فرداش میرفتم دستشویی از درد غش کردم آوردن مسکن بهم زدن بعدش خیلی بهتر شدم دیگه راه رفتن راحت‌تر از قبل شد ولی هنوزم یکم سخته راه رفتن
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان شاه پسرم🩵💙 مامان شاه پسرم🩵💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمانم
من قرار بود ۳۱ ام برم سزارین اختیاری ساعت ۱۰ صبح ولی ساعت ۳ شب کیسه آبم ترکید و رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن ۳ سانتی دکتر گفت میتونی طبیعی بیاری نمیخواد سزارین بشی دیگه خلاصه هی منو معاینه میکردن و من از درد میمردم دردام شدید شد تو همون ۴ سانت التماس کردم بی حسم کنن بی‌حس کردن و من دردم آروم شد ولی شدید لرز گرفتم و میترسیدم تا ۶ سانت رفتم که دیگه ضربان قلب خودم و بچم اومد پایین رفتم سزارین اورژانسی منو بیهوش کردن چون سر نشدم بعد دوساعت با درد شدید چشم باز کردم داد زدم درد دارم پمپ درد میخوام بهم پمپ درد و زدن و دیگه هیچ دردی نفهمیدم همره با شیاف نه ماساژ رحمی نه انداختن از این تخت به اون تخت نه اولین راه رفتن خیلی خوب بود حتما تو سزارین پمپ درد و بگیرید تو دردهای طبیعی اذیت شدم و واقعا طبیعی و به هیچ عنوان تایید نمیکنم ولی سزارین تجربه عالی بود برام یکم درد داره که با شیاف و مسکن کنترل میشه
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان فندقم🤰🏻💙 مامان فندقم🤰🏻💙 روزهای ابتدایی تولد
پارت چهار:
بعدش اومدن تخت رو اوردن بالا و گفتن مایعات بخور خوردم بعدش دو تا پرستار اومد و بلندم کردم موقع ای بلند شدم درد داشتم یه خوردی و یه شیاف زدم خوب شدم دیگه بعدش دیگه یه درد خفیف داشتم ک اصلا نیازی به مسکن نبود چند بار میومدن گفتن شیاف بزاریم درد داری گفتم نه شب هم شوهرم اومد و دستمو گرفت و راه رفتم بعدش دیگه تنهایی میرفتم یه خانمی بود با من سزارین شد اما دکترش یکی دیگه بود دو لا راه میرفت و نمیتونست تکون بخوره با کمک همراه هم باز نمیتونست راه بره من سالنو کلن میگشتم تنهایی جوری ک پرستارا میگفتن اینقدر ک تو راه رفتی ما خسته شدیم فردا ساعت یازده هم مرخص شدیم من بعد از مسکنایی ک تا پنج زدن بعدش باید راه میرفتم دیگه مسکن نگرفتم فقط همون یه دونه شیاف بود دکتر یکی دو بسته شیاف نوشت ک برا درد بزنم حالا مونده هیچ دردی بعدش نداشتم فردا هم با پای خودم رفتم تو ماشین و اومدیم خونه واقعا این عمل فوقالعاده رو مدیون دکتر شهریورم بسکه دستش سبک کاربلد و مهربون بود معرکس خدای هرچی دکتر زنانه
اینم از تجربه سزاربن من با دکتر سروگل شهربور بیمارستان پیوند انشالله که به دردتون بخوره
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان آراد مامان آراد ۴ ماهگی
سلام خانوما نی نی من هم ب دنیا اومد قرار بود جمعه ب دنیا بیاد ولی 7 روز زودتر ما رد غافلگیر کرد...

تجربه ام از سزارین :بدترین قسمت‌ فقط اولین راه رفتنه... بقیه دردا‌ با مسکن و شیاف قابل تحمله
ولی اولین راه رفتن یکمی سخته واقعا و هر چی ک بیشتر راه برین زودتر خوب میشین
آمپول بی حسی کمر هم اصلاااا درد نداره من ک هیچی حس نکردم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا ۳ ماهگی
بعد از ۸ ساعت آب خوردم و مایعات و دیدم حالم خوبه سوپ هم خوردم و بعد ۱۲ ساعت گفتن راه برم که شوهرم اومد بغلم کرد و آروم آروم پاهامو گذاشتم زمین ولی وزنم همش رو شوهرم بود اولش سخت بود ولی کم کم آسون شد و خودم راه رفتم اومد شوند رو کشیدن
مامان آرتین🩵 مامان آرتین🩵 ۲ ماهگی
من امروز سرارین کردم سزارین اختیاری بودم بخوام از تجربه ام بگم عمل که خوب بود دردی نداشتم بعد عمل هم دردش قابل تحمل بود ولی اولین بار که راه رفتم خیلی خیلی درد وحشتناکی بود من فشارمم افتاد و داغون شدم بار دوم و سوم هی درده کمتر میشه فقط فعلا تا امشب درد اولین راه رفتن خیلی بد بود برام و سخت
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان رز مهر🌹 مامان رز مهر🌹 ۲ ماهگی
#سزارین
پارت چهارم
خیلی حس عجیبی بود هم بیهوشی تو تنم بود هم مسکن و فقط میگفتم کو بچم؟و‌بچم چن کیلو بود😄😄
توی بخش که رفتم خواهرم پیش بچه بود و بچمو اورد من دیدمش و بهش شیر دادم🥹هرچی بگم از قشنگی اون لحظه کم گفتم و نمیتونم حق مطلبو ادا کنم😍
با کمک خواهرم به بچم شیر میدادم تا شد شب و قرار شد که من از تخت بیام پایین چون اینجا زیاد از تجریه ها خونده بودم خیلی میترسیدم از راه. فتن بعد عمل کلا من استرس نداشتم روز عملم ولی از راه رفتنه میترسیدم بقول شوهرم انقد که ترسشو داشتم دردشو نداشتم…با وجود پمپ درد به پرستار گفتم واسم شیاف بذاره دوتا شیافم واسم گذاشت و بعد بیس دقه بعدش من راضی شدم پاشم و راه برم😄😄😄و بخاطر مسکنا واقعا دردیو حس نکردم و خیلی خیلی خیلی پاشدم و دوتا قدم راه رفتم و برگشتم سرجام دوباره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آقا امیرعلی مامان آقا امیرعلی ۵ ماهگی
تجربه من از زایمان سزارین ۲ :
بعد از ریکاوری که آوردن بخش دردام شدت پیدا کرد اومدن دوتا برام شیاف گذاشتن ولی یک ساعت طول کشید تا دردام آروم بشه
بعد که آروم شدم، بخیه هام می‌سوخت ولی قابل تحمل بود
پمپ درد نگرفته بودم
تا شب دیگه درد نداشتم خیلی خوب بود
تا موقعی که گفتم پاشو راه برو ساعت ۱۲ شب پاشدم راه رفتم
دکترم گفته بود ۱۲ ساعت ناشتا که برام یکم سخت گذشت

موقع راه رفتن هم برا اولین بار خیلی سخته ولی کم کم که راه میری دیگه عادی میشه تو فرنگی هم نشستم خیلی دردام کم شد
اینم بگم صاف راه برید اگه کج کنید خودتون رو ممکنه کلا اون مدلی راه برید

من اگه برگردم عقب بازم سزارین انتخاب میکنم چون طبیعی واقعا دردناکه جیغ زدنا رو که می‌شنیدم نفسم بالا نمیومد
یه خانم هم بود طبیعی بود ولی خیلی درد داشت بعد زایمان من که سزارین بودم درد نداشتم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مهدیار👼🏻 مامان مهدیار👼🏻 ۱ ماهگی
پارت دوم تجربه سزارین
دیگه بعد چند ساعت گفتن مایعات بخور منم نسکافه و چایی خیلی خوردم و شربت عرق نعنا . خداروشکر تا الان سردرد و کمر درد نگرفتم. ادرارم اومد و راه رفتم که خیلی سخت بود و عرقم زد و سرم گیج رفت . به سختی میرفتم سرویس. روز بعد بهتر شد و با شیاف روده هام کار کرد و مرخص شدم تا اینجا پمپ درد بود . اومدم که خونه باز راه رفتن برام دردناک بود تا امروز که روز سومه و رفتم حموم و پانسمان باز کردم کمی بهتر شدم. شیرمم بیشتر شد . مامان نگران شیر نباشید حوصله کنید.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 💙Aren💙 مامان 💙Aren💙 ۲ ماهگی
بچه ها من ۳۱م زایمان کردم ۱۰ روز زودتر از موعد بیاید از تجربه م بگم
کیسه آبم پاره شد ۹ صبح رفتم بیمارستان ساعت ۴ رفتم اتاق عمل امپول سر کننده قبلا کابوس من بود ولی اصلا درد نداشت حتی دردش کمتر از عضلانی بود
بعدش که سر شد حس کردم شکمم تکون میخوره فکر کردم دارن تمیز میکنن یهو صدای بچه اومد به همین سرعت. درد ماساژ شکمی قابل تحمله روز اول درد بخیه با نفخ شکم یکم اذیتش زیاده من خیلی تا امروز راه رفتم امروز بهترم خداروشکر .بازم سوالی داشتید بپرسید
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان سلن مامان سلن ۱ ماهگی
خلاصه اولش که درد نداشتم بعد که بردن ریکاوری .. کم کم اثر بی حسی رفت یهو درد سه چهار برابر درد پریودی اومد زیر دلم ..... بردنم بخش... برام پمپ درد و شیاف گذاشتن اومدن معاینه کردن با این که تو بی حسی دکترم شکممو فشار داد ولی هنوز کامل تخلیه نشده بود دوباره اومدن فشار دادن که خیلی بد بود اون لحظه ..... یه ساعت بعدش هم دوباره اومدن فشار دادن مثل آبشار خون میپاشید بیرون ....... خلاصه که خیلی در. داشت این قسمتش.... ولی در کل درد بخیه و راه رفتن و اینا زیاد سخت نبود .... با پمپ درد قشنگ حل میشد ..... مدام راه رفتم تا خوب شدم .... فقط تنها چیزی که اذیتم کرد فردا یه عمل درد بدی زیر قفسه سینه و گردنم می‌پیچید که نفس کشیدن برام سخت بود اینم با دارو اوکی کردن و تموم شد .... سزارین سختی داره ولی بازم ترجیهم همون سزارین 🙌🏻😂😂
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان معجزه💙🧿 مامان معجزه💙🧿 ۳ ماهگی
پارت اخر:: زیرانداز و پوشک و دوتا شیاف برام گذاشت دردام زیاد بود ولی با شیاف و تزریق مسکن به موقع قابل کنترل بود بعد هشت ساعت اومدن سوند رو کشیدن گفتن باید راه بری که خیلی سخت بود برام ولی همین که راه میری یکم بدنت نرم میشه تا سه چهار بار اول بلند شدن برا من سخت بود ولی بعد خوب شد خلاصه فرداش مرخص شدم رفتیم برا تسویه که 20تومن دیگه گرفتن جمعا پول بیمارستانم بدون بیمه و اتاق خصوصی و بدون پمپ درد شد 42میلیون از بیمارستان راضی بودم بد نبود رسیدگیشون پرستاراش مخصوصا کادر اتاق عمل مهربون بودن در کل خوب بود.. امیدوارم همگی به خوشی زایمان کنید برا منم دعا کنید دردام کمتر بشه.... سوال بود درخدمتم😍
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان پناه کوچولو🩷👧🏻 مامان پناه کوچولو🩷👧🏻 ۴ ماهگی
تجربه من از زایمان سزارین عمل راحتی بود اونجوری که فکر میکردم نبود بعد اینکه بچه رو که میبینید دردارو یادتون میره من دیشب حدود ۱۰-۱۲ بار راهرو بیمارستان رو راه رفتم درد هم نداشتم بخاطر پمپ درد آخر شب پمپ درد تموم شد بردنش من یه ذره درد احساس کردم شیاف گذاشتن اوکی شد
خلاصه خودتون رو اذیت نکنید اون قدرا سخت نیست
من فقط دکترم نتونست عملم کنه ناراحت شدم و بابت فیلمبرداری و دیزاین وگرنه همه چیز اوکی بود
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان بردیا 🥰 مامان بردیا 🥰 ۲ ماهگی
سزارین قسمت چهارم
بعد رفتم بخش با بچه
اومدن برام تند تند سرم زدن و بعد شیاف گذاشتن و حدود 8 ساعت چیزی نخوردم و بعدش بی حسی رفت و بعد ازین که 8 ساعت گذشت و چیزی خوردم اومدن گفتن باید راه بری
وحشتناک بود!
بخیه هام میسوختتتتتتت
درد داشتم، شکمم فشار داده بودن انگار کوبیده شده بود
خلاصه تو عمرم این درد نداشتم
با هر بدبختی بود اومدم پایین از تخت
البته قبلشم دو تا شیاف زده بودماااااا
اومدم قدم بردارم دیدم اصلا نمیتونم با بدبختی دو قدم برداشتم گفتم توروخدا بهم مسکن بزن
آورد زد
بعدش یکم آروم شدم تونستم راه برم یکم بعد ازم لخته دفع شد ماما اومد گفت باید معاینه ت کنم ک رحمت مشکلی نباشه
منم نمیدونستم قراره ماساژ رحمی بده و رحمم چک کنه... دو بار دستشو گرفتم که نذارم آنقدر درد داشت خلاصه با هر بدبختی بود اجازه دادم و اون درد وحشتناک تحمل کردم و گفت خوبه و رفت...
خلاصه اون شب صبح شد و الان بعد 4 روز هنوز درد دارم نمیتونم درست بشینم پاشم ب پهلو بخوابم تکون بخورم و ..🥲🤕
بازم سوالی داشتید بپرسید.
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر