۸ پاسخ

منم امسال نمیفرستم پیش یک چون یه بچه شش ماهه دارم سختمه.سال بعد اجباریه

نه عزیزم واجب نیست امسال منم نوشتم دخترمو بعضی وقتا پشیمون میشم که شاید لازم نباشه

اتفاقا بر عکس نظر شما من خیلی موافقم با بردن بچه واسه پیش ۱.دختر خودمم ثبت نام کردم و مجبور شدم هزینه زیادی هم بدم خیلی هم سختم بود ولی خوب نتیجش در بلند مدت میشه نظمی که بچه یاد میگیره.ارتباط اجتماعی بالا.مهارت هاش بیستر میشه.تمرکزش میره بالا.دوست یابیش قوی تر میشه.نقطه ضعف هاش رو شما زودتر متوجه میشی...

من پارسال دخترمو فرستادم مهد واسه سرگرمی و اینکه وابستگیش کمتر بشه دیگه گفتن مراقبت یا آموزشی من گفتم آموزشی بعد کتابای پیش یک رو باهاش کار کردن امسال احتمال زیاد شرایطشو نداشته باشیم بفرستمش وگرنه بازم میفرستادم همون پیش یک رو آموزش ببینه

پسرم ثبت نام کردم پیش یک
نزدیک خونمون یکی بود شوهرم اصرار که ببر همین نزدیک که خودت ببری و بیاریش اصلا کاری به محیط مهد نداشت که چجوریه .ولی من بردمش یه مهد دورتر شوهرم میگه من شهریه رو میدم کاری به سرویس ندارم خودت ببروبیارش اگه الان سست بجنبیم دیگه نمیخان هزینه کنن منم گفتم تا هر وقت هوا خوبه میبرم ومیارم بعدش با خودته منم چون شوهرمو میشناسم اگه از اول از یه هزینه ای کم کنی فکر میکنه همیشه میشه از چیزی گذشت چیزی برا بچه ام کم نزاشتم. چون بعدا خیلی چیزا رو میخاد کم کنه.

منم نمیفرستم امسال گفتم جاش همون باشگاهش رو بره و بفرستم کلاسای دیگ

امسال واجب نیست بزاری پیش یک منم نمیزارم ولی مهد رو سعی کن بزاری

چقدر مثل منی


منم‌امسال نمیزارمش
ولی کلاس های نقاشی یا سفال چیزی میزارم

سوال های مرتبط

مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
مامانا تو رو خدا بیایید خواهرانه و منطقی منو
راهنمایی کنید.
شاید از نظر خیلی ها موضوع  پیش پا افتاده باشه ولی تحملش برای من سخته
ما ۴ ماهه اومدیم توی خونه جدید اینجا بچه ها از صبح میان توی حیاط ساختمان بازی تا شب دنبال بچه منم میان که بره باهاشون بازی گاهی اوقات حتی واسه ناهار یت شامم به زور میاد توی خونه.
از طرفی بچه ها با دست فوش های بد میدن که متاسفانه پسرم منم میاد خونه میگه فلانی این کارو کرد.
چند روز پیش هم یکی از بچه ها جای خصوصی شو نشون داده بود.
امروز پسرمو صدا کردن که بره بازی من دیدم صدای بچه ها نمیاد بلافاصله پشت سرش رفتم پایین دیدم بچه ها دارن آروم صحبت میکنن پسرمو آوردم بالا و در رو قفل کردم الان که از پسرم پرسیدم چیکار میکردن گفت جای خصوصی شونو نشون میدادن.
من زیاد نمیزارم پسرم بره بیرون.
عصر همه خانما پایین بودن بهم گفتن نمیزاری پسرت بیاد بیرون منم گفتم بچه ها بی ادبن  خوشم نمیاد یاد بگیره یکیشون گفت منم بچه اولمو خوب تربیت کردم ولی سر دومی بیخیال هرکار میخواد بکنه آخرش یاد میگیره (این خانم مدیر مدرسه هم هست) یکیشون گفت بچه اوله حساسی واسه دومی خوب میشی.
ولی من ده تا بچه هم داشته باشم نمیتونم نسبت به تربیتش بی تفاوت باشم.
این مدت هم پسرمو چندتا کلاس ثبت نام کردم. عصرها هم شوهرم بره بیرون  ماهم باهاش میریم  که پسرم نخواد بره توی حیاط.
وقتایی هم که میره یا دنبالش میرم یا از بالا نگاهش میکنم.
ولی کم آوردم نمیتونیم جابه جا بشیم چون سر همین خونه کلی بدهی داریم.
دیگه نمیتونم زیاد برم از خونه بیرون با بچه کوچیک سخته برام.
خسته شدم