۳ پاسخ

من مهمونی باز بد نیس ولی مسافرت واقعا خون به جگر میشم

بشین باهاش صحبت کن ببین مشکل چیه شاید تو مهمونی تو مرکز توجه نیست
یا خونه بهش بیشتر خوش میگذره

واقعا
مرسانا عاشق بیرون رفتنه
یعنی فقط خونه نمونه🥲

سوال های مرتبط

مامان سام مامان سام ۵ سالگی
سلام شبتون بخیر
میخوام یکم درددل کنم
من ۳۷هفته باردارم و یه پسر ۵ساله هم دارم
نمیدونم من خیلی حساس شدم یا شما هم جای من بودین اینجوری میشدین
ما ۳تا خواهر و مامانم توی اینستا یه گروه داریم که واسه هم کلیپ میفرستیم
چند وقته خواهرام و مامانم همش کلیپ بچه دزدی یا تجاوز به بچه رو واسم میفرستن میگن مواظب بچت باش.گفتم بابا منم مادرم مواظبم هیچ وقت نمیزارم از جلو چشمام بره اونور تنها جایی نمیزارمش
دیشب همون خونه مامانم بودیم خوشحال که بعد مدتها دورهمیم.یهو خواهرم گفت یه مرده به یه پسر بچه ۵ساله تجاوز کرده بعد گردنشو زده و با لاستیک اتیشش زده.من یهو حالم خراب شد به شوهرم پیام دادم اومد دنبالم تا صبح نخوابیدم و اشک ریختم صبح میگم اینچیزا رو واسه من تعریف نکنین من بهم میریزم دیشب فشارم ۱۵ بوده بهشون برخورده ما واسه خودت میگیم بعدا یه چیزی نشه بزنی تو سرت.
از دیشب دلم میخواد واسه اینجور بچه های بیگناه بترکه همش اشکم میاد یواشکی میام توی اتاق تا پسرم اشکمو نبینه
نمیدونم چیکار کنم چجوری بفهمونم که بهم دیگه نگن و بهشون هم برنخوره😭😭😭