من از روز زایمانم خونه مامانمم امروز زنگ شوهرم زدم یهو گفت آماده شو شب بریم خونه🥲🥲🥺💔
من هنوز امادگیشو ندارمم بچمم تاحالا پوشکشو عوض نکردم خونمون توالت فرنگی نداره نمیتونم غذا درست کنم بخیه هام نیفتاده ناف بچم نیفتاده
دلم نمی‌خواد برم چیکار کنم🥲🥲🥲💔

اینارو ب شوهرت بگو

من از روز اول خونه خودم بودم مامانم اومد خونمون

من از روز اول سرپا بودم. بعدش از ۳روز تو بیمارستان بودن اومذم خونه پنج روژ مادرشوهرم پیشم بود خدااا بیامرزه پدرشو.
بعدش دیگه تنها بودم تا الان. تنها رفتم بخیمو کشیدم

چ جالبع میخا به شوهرت اینارو بگی نه ب ما

عزیزم دیگه چ امروز باشه چ فردا دیگه باید مستقل بشی اگه میدانی نمیتانی مادرتو یا کسی رو ببر پیش خودت خوب ی جورایی حق ب شوهرت بده شاید دوس داشته باشه پیشش باشین

آماده نیستی دیرتر برو، اما بالاخره که باید بری خونه خودت زیاد کار سختی نیست عادت می کنی من زایمان های قبلی خونه خودم بودم و روزهای اول بقیه می اومدن کمکم ، پوشک رو دیگه خودت عوض کن، برای توالت فرنگی مدلهای سیار و پلاستیکی دارند می تونی استفاده کنی، غذا رو شوهرت دیگه از بیرون بگیره، بخیه هام دیگه باید بیفته.

شوهر منم اونجوری کرد چون مادرشوهر نفهمم پرش کرده بود😒

میتونی عزیزم اصلا نترس

مامانت نمیتونه بیاد خونتون؟
بچه ات چ. کیلوعه

همینارو بهش بگو ک امادگیشو نداری اینقد ینی درک نداره؟

عزیزم اگه شوهرت کمکت میکنه برو واقعا سخته ولی کم کم عادت میکنی مامانتم پیشته هرروز بهت سر میزنه ولی شوهرت خودش باید غذا درست کنه چون بخیهات درد میگیره و شب بیداری هم هست خیلی مراقب باش شوهرت برات توالت فرنگی بگیره

عزیزم تا چهل روز شما باید استراحت کنی کمکی داشته باشی
زوده...

اگه برگردی خونه مادر شوهرت میاد بهت کمک کنه

منم هنوز اینجام شوهرمم مشکلی نداره
امشب گفتم تا آخر هفته میرم مامانم گفت بشین هنوز تا یماهش بشه
تو هم بگو به شوهرت ک هنوز سختمه تنهایی و این مشکلا هستن

یکیو ببر پیش خودت که وارده

خب بهش بگو یکم بیشتر میمونی
منم خونه ما فرنگی نداره میخام تا خوب بشم خونه مامانم اینا بمونم
هیچ تجربه ای هم از بچه داری ندارم
همه چیزو باید مامانم یادم بده
همسرم میگه هرچقدر میخای بمون

خوب همینارو به شوهرت بگو