1.. چهل هفته و ی روز بودم که عصری فشارم یهو بالا رفت..رفتم مطب دکترم معاینه کرد گفت دوسانتی و معاینه تحریکی انجام میدم اگه درد داشتی برو بیمارستان وگرنه تا چهار روز دیگه مهلت داری!
شب شد یک ساعتی رفتم پیاده روی. دوش گرفتم . یذره دمنوش نعنا هم خوردن چون شنیده بودم برای القای زایمان خوبه
آخر شب درد خفیفی پریودی داشتم تا 4 صبح که دیگه شدید تر شد ولی بازم قابل تحمل بود برام .. نمیتونستم بخوابم هم استرس زایمان هم خوشحالی این ک قراره پسرم رو به زودی ببینم... تا 9 صبح صبر کردم و بلند شدم دوباره رفتم پیاده روی . بهداشت رفتم که فشارم رو بگیره و ضربان بچه رو گوش بدم که ماما گفت انقباض داری برو بیمارستان..
هر لحظه دردم بیشتر میشد و فاصلش به 7 دقیقه رسیده بود..
رفتم خونه وسایل آماده کردم و دوباره دوش آب گرم گرفتم که واقعا تو تسکین دردا کمکم کرد . شوهرم کمرم رو ماساژ میداد همش سعی کردم دردا رو توی خونه بکشم که بیمارستان معاینه نشم

۰ پاسخ

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
بیرون بردن نوزاد تا چهل روز
بیرون بردن نوزاد تا چهل روز اول تولد و مراقبت‌های لازم
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟

سوال های مرتبط

مامان آنیسا مامان آنیسا ۲ ماهگی
خب خانوما اومدم تجربه زایمان بگم....
من 36 هفته معاینه شدم 1 سانت بودم تا همین سه شنبه دوباره رفتم برا معاینه که ببینم تغییری کردم یا نه که گفت همون یه سانتی و همونجا معاینه تحریکی کرد
بعد از معاینه دیگه من کمکم دردام شروع شد ولی نامنظم بود تا ساعت 2 شب که اونجا دیگه دیدم دارن منظم میشن
تا 6 صبح صبر کردم و بعدش رفتم بیمارستان اونجا هم معاینه کرد گفت دوسانتی هنوز رفتم کلی پیاده روی کردم باز برگشتم برا معاینه بازم گفت دوسانتی و دوباره معاینه تحریکی کرد....
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان محمد حسین مامان محمد حسین روزهای ابتدایی تولد
خانوما من از سر شب یکم درد داشتم رفتم مطب دکترم معاینه کرد گفت تقریبا ۳ سانت بازه برو بیمارستان دارم اومدم خونه رفتم دوش گرفتم شدید تر شد دردا
دارم میرم جلو بیمارستان راه برم وقتی غیر قابل تحمل شد برم داخل
دعا کنین راحت زایمان کنم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان اوین مامان اوین ۲ ماهگی
زایمان طبیعی پارت 1
از دوروز پیش که هی درد داشتم میگرف ول میکرد و کلافم کرده بود با کیسه آب گرم و دوش ی ذره آروم میشدم شب که شد دردا بیشتر شد2نیم صبح رفتم تا رفتم بیمارستان گف دوسانتی و تا صبح درد داشتم تا ۸صبح ک دردا شد 5دقیقه ای وسیلامو جم کردم و راهی بیمارستان شدم رسیدم بیمارستان و معاینه کردن آن اس تی گرفتن 4سانت و بستری شدم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۶ ماهگی
سلام خانما منم اومدم از تجربه زایمان طبیعیم بگم
پارت ۱
تقریبا ساعت ۵ ظهر بود کمرم درد گرفت که دردش خیلی کم بود میگفتم درد کاذب ولی ادامه دار بود تا روز بعد صبح که دوش گرفتم درد کاملا قطع شد وعصر ب دلیل اینکه بچه تکون خوردناش کم شده بود رفتم زایشگاه
ونوار قلب ومعاینه شدم گفتن ۲سانت باز هستی
بعد ی ساعت دوباره معاینه تحریکی شدم گفتن که دوسانت ونیم باز هستی برو پیاده روی کن ی ساعت دیگه بیا بستریت کنیم برای زایمان رفتم پیاده روی کردم نیم ساعتی ورفتم خونه وبعد ۳ ساعت برگشتم بیمارستان که دوباره معاینه کردم همون دوسانت ونیم بودم گفتن پس صبح بیا نوار قلب بگیریم صبح هم رفتم که دردم خیلی کم بود معاینه شدم باز همون دوسانت ونیم بودم رفتم دوباره ی ساعت پیاده روی کردم ومعاینه کردن ۳ونیم سانت بودم ب گفته ماما وبخاطر اینکه کیسه اب دور جنین زیاد بستری شدم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فرشته زمینی مامان فرشته زمینی ۲ ماهگی
خاطره زایمان طبیعی من
پارت اول....
از هفته ۲۸ درد های پریودی و کمردرد مداوم داشتم که رفتم دکتر ۴ تا امپول هفته ای و شیاف داد استفاده کردم تا هفته۳۶ که دوباره درد داشتم و دکتر یک امپول دیگه برام نوشت و برای پایان هفته ۴۰ نامه بستری برای امپول فشار داد و گفت اگه تا این تاریخ زایمان نکردی برو برای امپول فشار خلاصه ...
هفته ها با پیاده رویی پله اسکات رابطه دوش آب گرم و ...
گذشت درد کاذب داشتم اما خبری از درد زایمان نبود هفته ۴۰ رفتم بیمارستان نوار قلب بچه رو گرفت بعد معاینه م کرد گفت ۲ سانت هستی اما وقت داری برو روز شنبه بیا ...
دوباره رفتم ورزش پیاده رویی رابطه...
تا روز شنبه شد ۴۰ هفته و ۵ روز اما بدون درد زایمان ساک بچه رو برداشتم رفتیم بیمارستان برای زایمان...
❤️❤️
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان گلناز ❤ خانم😌 مامان گلناز ❤ خانم😌 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۲

وقتی رسیدیم رفتم معاینه گفت ۳سانت باز شدی برو پیاده روی کن آب بخور تا ۵سانت بشی بیا بستری منم داخل همون بیمارستان پیاده روی شروع کردم شوهرم کنارم بود ۱ساعت پیاده روی کردم وای دردام بیشتر بیشتر شد جوری که گریه میکردم ولی بازم قابل تحمل بود آب خوردم دست و صورتم شستم باز رفتم معاینه گفت ۵سانتی بیا بستری شو رفتم بستری شدم رو ۵سانت دیگ دردام ۴درد شد ماما همراه نگرفتم خودم موقع درد نفس عمیق میکشیدم از شدت درد ضعف میکردم گریه میکردم کمرم ماساژ میدادم تو همین حالت باز من راه میرفتم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کایلین 💝 مامان کایلین 💝 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
تو‌دو بخش میزارم چون طولانیه و پرچالش
دقیق ۳۹ هفته و ۵ روز بودم و هیچ درد و علایمی نداشتم. رفتم دکترم گفت فشارت بالاست و باید زودتر بستری بشی چون از ۱۳ هفته متیل دوپا میخوردم. روز چهارشنبه ۱۱ تیرماه رفتم بیمارستان و بستری شدم. معاینه کردن و دوسانت باز بودم بدون هیچ علایمی چون پیاده روی زیاد داشتم. ساعت ۸ شب بهم امپول فشار زدن و ساعت ۱۱ شب کم کم درد پریودی اومد سراغم . همش ایت الکرسی و صلوات میفرستادم که خدایا کمکم کن. اولش قابل تحمل بود و با مامانمم گرم صحبت بودم تا ساعت ۱ دردام بیشتر و ببشتر میشد و فاصله دردا خیلی کم وکم میشد. این وسط هم هی معاینه پشت معاینه که متنفرم ازش. ساعت ۲ بود که تحملم تموم شد و هی میخواستم با تنفس کنترل کنم ولی نمیشد چون دردا وحشتناک بود. دکترم گفت ۴ سانتی برو تو وان اب گرم و کمرو شکمت رو ماساژ بده و اینکارو کردم دردام کنترل میشد .باز رفتم معاینه و ورزش با توپ و اب داغ که دردا بیشتر و بیشتر میشد طوری که صدام کل سالن رو پرمیکرد و با مشت میکوبیدم به تخت و میز حتی تو سرمم میزدم نخندین چون سخته. ساعت ۴ بود و من ۸ سانت بودم و زور پشت زور . ادامه کامنت ها
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان جوجه‌رنگی🐣💙 مامان جوجه‌رنگی🐣💙 ۱ ماهگی
خب من اومدم با تجربه زایمانم...
پارت اول🐥
دو شنبه بود که رفتم بیمارستان برای ان‌اس‌تی که همه چی خوب بود یه معاینه تحریکی انجام دادش و اومدم خونه سه شنبه شب بود که از صبح ترشحات موکوسی داشتم قهوه‌ای رنگ
شب موقع شام یه دردای پریودی عجیبی میومد سراغم هر ۲۰ دقیقه میگرفت ۱۰ ثانیه و ول میکرد اولش که دقتی نداشتم بهشون ولی وقتی ادامه دار شد دیگه
پاشدم رفتم دوش آب گرم گرفتم زیردوش اسکات زدم قر دادم با کمرم چپ و راست ضربه میزدم و تموم
اومدم بیرون شیافت گل مغربی گذاشتم شد ساعت ۳ بعد تا ساعت ۴ توی حیاط راه رفتم دردام مرتب شد و با شوهرم رفتم بیمارستان
معاینه که کرد گفت نزدیک ۳ سانت باز شدی برو باز راه برو ۴ سانت بستری میکنم
رفتم راه رفتم اومدم معاینه کرد گفت فرقی نکردی یه معاینه تحرکی دوباره کرد گفت بازم راه برو نزدیک ساعت ۷ بود که دوباره معاینه شدم گفت به خونریزی افتادی برو آمادشو برای بستری
مامان نیکان 😍 مامان نیکان 😍 ۵ ماهگی
خوب خانوماااا تجربه زایمااااانم

آقا من ۳۱ اردیبهشت خیلی دیگه عصبانی بودم
هفته چهلم بارداری بودم
دکترم گفت بسته ای و اینکه بچه بالاعه گفت همین جوری پیش بری
تا ۲ هفته دیگه ام زایمان نمیکنی
من حسابی عصبانی بودم رفتم ۵ ساعت فیکس پیاده روی کردم درزش کردم
شببش دل دردم شروع شد دو روز قبلشم معاینه شدم یه کم ترشحات خونی داشتم
دیگه روز یکم بود که دل دردم از صبح شدید تر شد شد نیم ساعت به نیم ساعت
رفتم‌خونه مامانم‌اینا
مامانم اسرار کرد که پاشو بریم‌بیمارستان
من میگفتم نه میخوام‌دردام بیشتر بشه بعد برم دیگه به اسرار مامانم حاضر شدم‌ساعت ۴ رفتم بیمارستان قدس
گفت باید ان اس بدی بعد معاینه کنم
دیگه آن اس دادم گفت انقباض داری باید معاینه ات کنم
معاینه کرد گفت دو سانت بازشدی
زنگ زدن به دکترم
دکترمم گفت دوباره معاینه تحریکی کنید بفرستید بره ۳ ساعت پیاده روی کنه بیاد دوباره معاینه کنید اگه شده بود ۴ سانت بستری بشه
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان دونات کوچولو مامان دونات کوچولو ۱ ماهگی
زایمان طبیعی پارت 3
ساعت نه نیم معاینه شدم کیسه آبم پاره شد پرسیدم چند سانتم گفت چهار سانتی برو تو حیاط بیمارستان راه برو ساعت یک نیم بیا رفتم باز راه رفتم هی موقع دردا خودمو یک جایی نگه میداشتم درد تموم میشد باز راه میرفتم دوباره ساعت یک رفتم داخل معاینه کرد گفت تعغیر نکردی برو باز راه برو دوساعت دیگه بیا باز رفتم راه میرفتم یکم مینشتم رو صندلی دوباره بعد دوساعت رفتم داخل معاینه شدم همون اوضاع قبلی بود تا ساعت پنج صبح همینطور از درد ناله میکردم دیگه رفتم داخل معاینه کرد همون چهار سانت بودم دیگه گفت لباستو عوض کن اومد نمونه خون و ادرار گرفت و آنژوکت وصل کردم رفتم اتاق زایمان معاینه شدم معاینه لگنی گفت لگنت یکم برآمدگی دارع ولی بچت زیاد بزرگ نیست و مشکلی پیش نمیاد البته که من چند روز پیش معاینه لگنی شده بودم پیش دکترم و معاینه تحریکیم شدم که دکتر من همین حرف رو زده بود اون موقع دوسانت بودم اومدن سوزن فشار زدن بعد دوباره معاینه شدم ماما گفت که شیش سانتی خوب دهانه رحم دارع باز میشه و سرم بستش و رفت (ولی به نظرم به این دلیل بست که من تو شیفت اون زایمان نکنم چون شیفت داشت عوض میشد )
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مهراد🥹 مامان مهراد🥹 ۵ ماهگی
از ۳۷ هفته ورزش روی توپ رو شروع کردم و روزی ۲۰ دقیقه پیاده روی صبح ۲۰ دقیقه پیاده روی شب. به خاطر کمرم بیشتر نمی‌تونستم برم . ۳۷ هفته و ۵ روز معاینه شدم یک سانت بودم بدون درد. از ۳۸ هفته ورزش های القایی مثل اسکات و چمباتمه و ... هم شروع کردم ولی خبری از درد نبود ۳۹ هفته و ۲ روز باز معاینه شدم ۲ سانت بودم دردی نداشتم پیاده روی رو بیشتر کردم شبا تا ۵۰ دقیقه هم میرفتم صبح هم نیم ساعت توی طول روز هم ورزش های القایی انجام میدادم دیگه ناامید شده بودم میگفتم من دردم نمیگیره هر روز میرفتم ان اس تی و بیمارستان دیگه خسته شدم😅دقیقا روزی که بیخیال شدم گفتم هرچی شد بشه عصرش دردم شروع شد😂از شب قبلش کمر درد های گاه و بی گاه در حد پریود داشتم جمعه هفته پیش ۴۰ هفته و ۲ روز بودم ساعت ۶ عصر دردم شدید تر شد هر ده دقیقه می‌گرفت و ول میکرد هر دفعه ۲۰ ثانیه تقریبا ولی قابل تحمل بود یه دوش گرفتم دیدم بهتر نشدم دیگه رفتیم بیمارستان
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۷ ماهگی
سلام خانوما من بعد یک ماه اومدم تجربه زایمانمو بگم
من هفته ۳۷ رفتم پیش دکترم معاینه کرد و گفت لگنت عالیه برای طبیعی و سر بچه رو حس میکنم..کلی انگیزه گرفتم و رفتم خونه تقریبا هر شب تا ۳۹ هفته میرفتم دوش گرم میگرفتمدو کلی ورزش میکردم کلی پیاده روی داشتم ولی هیییچ خبری نبود ۳۹ هفته و ۲ روز بودم بعد از نهار احساس سرگیجه شدید داشتم به طوری که نمیتونستم راه برم فشارمو گرفتم ۱۶ روی ۱۳ بود توی گهواره پرسیدم خانما بهم گفتن سریع برو بیمارستان..
مامان پسر کوچولو💙✨ مامان پسر کوچولو💙✨ ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی #پارت یک

سلام خانما
من 35 هفته بودم ک دکترم گفت لگنت برای طبیعی عالیه، 37 هفته رفتم باز معاینه شدم ک گفت لگنت تعریفی نیست و امکانش هست درد طبیعی رو بکسی و سز شی
منم به ماما همراهم این موضوع رو گفتم، گفت یکشنبه بیا خودم معاینه ات کنم
، یکشنبه رفتم معاینه شدم گفت لگنت عالیه و2 سانتی
گفت بخاطر معاینه یکم دل درد میگیری تا 7 شب دردا خوب نشد بیا باز
دردام خوب نشد بهش زنگ زدم گفت اینا درد زایمان نیست و طبیعیهه
تا فردا صبح دردا رو تحمل کردم
از فردا صبح ب بعد دیگه دردات خیلی شد
بهش زنگ زدم گفتم دردام خیلیه
بیام منو بستری کنید زایمان کنم
رفتم معاینه ام کرد باز گفت 3 سانت شدی
اون بیمارستان ک من رفتم دولتی نبود
هرکار کردم بستریم نکردن
گفتن زوده
اومدم خونه، تا 7 شب صبر کردم دیگ 7 ب بعد دردام اصلااااا برام قابل تحمل نبود
هر 10 دیقه انقباض داشتم


ادامه پارت بعدی
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۱ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی✅️
میخوام خلاصش کنم من از هفته ۳۵ پیاده روی رو شروع کردم روزی یک ساعت از هفته ۳۷ روزش هم شروع کردم از هفته ۳۸ بارداری هرروز روی سه بار دمنوش گل گاوزبون اویش و تخم شوید روزی سه بار پیاده روی تند ۲۰ دیقه و ورزش های بارداری ۳۸ هفته ۱ سانت بودم اینجوری ادامه دادم ۳۹ هفته بودم صبح پاشیدم ۴۰ دقیقه پیاده روی خیلی تند کردم بعدش رفتم خونه یکم خوابیدم با درد پاشدم نمیدونستم درد زایمانه تا شب همین جوری دردام داشت شدید میشد رفتم زایشگاه معاینه کرد گفت ۲ سانتو نیمی برو خونه دیگع تا صبح درد کشیدم صبح باز همون بودم دیگع امدم صبح ۲ ساعت رفتم زیر دوش اب گرم ورزش کردم اسکات ۵۰ تا رفتم سجده رفتم دردم اروم میشد ووقتی زیر اب گرم بودم دیگع دردام یکم شدید شد رفتم زایشگاه دوبارع معاینه کرد ۶ سانت بودم دیگه تا کار های بستری درست شد شدم هفت هشت سانت دیگه رفتم روی تخت امپول فشارم بهم نزدن واقعن درد های ک میامد سراقم قابل کنترل بود. هر یک دیقه میگرفت به مدت ۳۰ ثاینه اون ۳۰ سانیع رو باید تحمل کنی جیغ نزنی مشکل من فقط اینجا بود ک بلد نبودم زور بزنم دیگه خانومه گفت زور یه سره بزن منم چنتا زور زدم سرش امد بیرون دیگه همه دردم هام رفت راحت شدم اما بخیه زیاد خورم موقه بخیه زدن خیلی دردم امد دیگه خلاصه زایمان طبیعی خیلی خیلی بهتراز سزارین هست
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فراز قشنگم🥹🧸 مامان فراز قشنگم🥹🧸 روزهای ابتدایی تولد
پارت۲
تا خود صبح من هی زمان میگرفتم همینجور ادامه داشت تا ساعت ۳ دیگه دردا میگرفتن و زمانشون طولانی شده بود تقریبا به ۳۰ ثانیه و ۴۰ ثانیه و فاصله ی بینشون هم کم بود هر ۵ یا۷ دقیقه یبار،دیگه زنگ زدم با گریه به شوهرم که بیا بخدا بچه داره میاد خودش رو برای ۳ونیم رسوند خونه گفت پس ماما همراه چی میگفت وقتش نیست و اینا گفتم خیلی دردام زیاد شده یکم ماساژ داد و اینا دیدم درد آروم نمیشه ساعت ۵ رفتیم بیمارستان معاینه کرد گفت ۳ سانتی بستری نمی‌کنیم برو پیاده روی کن باز بشی باید بیشتر باشه ان اس تی هم گرفتن و من برگشتم تو حیاط بیمارستان هی قدم زدم به ماما همراه زنگ زدم بستری نمیکنن گفت برو بگو درد دارم نمیتونم پیاده روی کنم رفتم از درد به خودم میپیچیدم‌ ها ایندفعه پرستار دیگه بود گفت بخواب معاینه کنم ببینم معاینه کرد گفت ۲ونیم اصلا بستری نمی‌کنیم فعلا برو پیاده روی کن ساعت ۹بیا😐آقا دیگه سرتون رو درد نیارم من اومدم تو سالن زایشگاه و حیاط بیمارستان هی قدم بزن شوهرم گفت بریم دنبال مامانت بیاریم که پیشت باشه حرکت کردیم به سمت خونه ی مامانم اینا تقریبا نیم ساعت راه بود و برگشتیم خونه که ساک و اینارو برداریم و من یه دوش آبگرم بگیرم یعنی تو کل این زمان من داشتم درد میکشیدم ها دردامم‌ با تنفس کنترل میکردم خیلی کمک کننده بود،رسیدیم خونه و من رفتم زیر دوش آبگرم شوهرم اومد زیر دوش کمرم و دلم رو ماساژ داد و ساعت ۱۰ و ربع اینا شد دیگه تقریبا رسیدم بیمارستان رفتم معاینه کرد گفت ۴ سانتی برو پذیرش کارای بستری رو بکن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر