۱۱ پاسخ

مرسی گلم از اینکه مطالب مفید رو به اشتراک میزارید

منم ب دخترم جاهای خصوصیش رو یاد دادم و حتی گفتم ک جز مامان کسی نباید ببینه و دست بزنه پدرش از قصد مثلا دست میزنه ب باسنش میگه بابا نونونونو عیبه.
گفتم هیچ کس حق نداره بوست کنه و باید ازت احازه بگیره.نمیذاره جز منو باباش کسی بوسش کنه چ مرد چه زن .و اینکه خیلی راضی هستیم از این موضوع.
ولی اسم اندام تناسلیش رو یادش ندادیم چون زوده و ممکنه از روی بچگی بخواد هی تکرارش کنه برای همین الان زوده .فقط گفتیم دست نباید بزنه کسی ب بدنت .سینه جلو و عقب و ران پاهاش

من تیام که حتی خیلی کوچیک‌تر بود بهش جاهای خصوصیشو یاد داده بودم و هنوزم که هنوزه بلده و مثلاً گاهی وقتا امتحان می‌کنم از قصد دست می‌زنم مثلاً داد می‌زنه میگه به خصوصیم دست نزن عصبانی میشه ولی ولی مثلاً آلت اندام تناسلی رو براش توضیح ندادم کر می‌کنم براش زوده فعلاً ولی جاهای خصوصی خودشو می‌دونه کجاست یا حتی مثلاً یکی هم پیشش لباسمونو می‌خوایم عوض کنیم سریع چشاشو می‌بنده میگه خصوصیه

من موندم از کجا شروع کنم بچه های من مدام خونه مادرشوهرمن دیوار ب دیواریم یه عموی مجرد دارن و من همیشه ترسشو دارم دست خودم نیست نمیدونم چجوری شروع کنم یادشون بدم

مرسی عشقم مرسی دوست خوبم خدا خیرت بده ک ب اشتراک گذاشتی برامون

ممنون عزیزم چه مطلب مفیدی و کامنت های مفیدتر و آموزنده تر😉❤️

پریسا دقیقا با این موضوع صددرصد موافقم

عزیزم من متوجه نشدم یعنی ببوسیم یا نیوسیم؟؟بوس ب لب ب لپ یا بغل همسر..

مرسی عزیزم چشم میخوام از امروز روی خودم کار کنم ک بگم. ولی این بوس اجباری من حتی اگ چیزی نگم شوهرم میگ برو مثلا باباجون یا مامان جون بوس کنن یا عمه بوس کنه، یا همین حرکت قلقلک یه برادرشوهر دارم با همه بچه ها همینجوره اذیت میکنه قلقلک میده خب چیزی هم بگی ناراحت میشن موندم چکار کنم

عزیزم خیلی ممنونم ک این چیزا رو به اشتراک میزاری من ک واقعا استفاده میکنم و باهاتون موافقم

مرسی گلم حرفات درسته همسرم وقتی بوسم میکنه اینقد دخترم ذوق میکنه بعد همسرم میگ دخترمم ببوسم اونم میادجلو لب غنچه میکنه باباش ببوسه منم میبوسمش 😁

سوال های مرتبط

مامان جان دلم🍁 مامان جان دلم🍁 ۲ سالگی
وقتی تو شکمم بود خیلیی اذیت بودم از ۸ تا ۴۰ هفته ویار شدید به تمام انواع مواد غذایی و حتی آب و بوی خونه و تمام آدما😐 یکسره بالا میاوردم شدیددددد در حدی که ظرف یک هفته ۴-۵ کیلو وزن کم کردم روزی ۵ تا ضد تهوع می خوردم اثر نداشت🥲 مامانم‌می گفت دنیا بیاد راحت می شی😏 دنیا اومد😁 شب تا صبح جیغ می زد کولیک داشت مامان می گفت ۴۰ روزش بشه خوب می شه راحت می شی😁 ۴۰ روزش شد رفلاکس شروع شد شب تا صبح ترش می کرد هر نیم ساعت بیدار می شد شیر می خورد گفتن غذای کمکی شروع کنی راحت می شی کمکی شروع شد بدغذا شد قابلمه قابلمه غذا درست کردم نخورد ریختم دور. مامانم گفت غذا سفره بخوره خوب می شه😬 خلاصههههه دیگه نگم براتون که اینجا جا نمی شه😭 .... و حالا در آستانه ۳ سالگی به زور می خوابونم به زور بیدار می کنم به زور پوشک می پوشونم به زور عوض می کنم به زور لباس می پوشونم به زور می برم بیرون به زور میارم خونه و....
اگه روز اول کسی بهم می گفت این همه مدت باید تحمل کنی و بازم امیدی به بهبودیش نیست درجا سکته می کردم🥴
حالا جاریم بهم گفته یک سال دیگه تحمل کن از ۴ سالگی خوب می شه😭😭😭
مامان آقا نویان مامان آقا نویان ۲ سالگی
سلام مامانای گل. خدا قوت. می دونم نق زدن اذیتتون می کنه ها، ولی واقعا کلافه شدم. پسرم تا خرداد ماه خیلی بهتر بود. حداقل نیم ساعت چهل دقیقه خودش بازی می کرد. از بعد سی ماهگی جونمو به لبم رسونده. روزی سه ساعت چهارساعتم باهاش بازی کنم، باز ولم نمی کنه بره ده دقیقه خودش بازی کنه. یه سره ازم اویزونه. با گریه بیدار می شه. با گریه غذا می خوره. تا از اسفند که شیرشو قطع کرده بودم تازه یه مقدار میل به غذا پیدا کرده بود. از اردیبهشت دیگه نمی ذاشت من بهش غذا بدم. انقد تمیز خودش می خورد کیف می کردم. الان دست به قاشق نمی زنه یک ماه و نیمه. تا سفره بیاد گریه آقا واسه نخوردن شروع می شه. خونه مامانم اینا میام بدتر می کنه. انقد بهشون بداخلاقی می کنه لگد می زنه دلم براشون می سوزه. انقد بهش محبت می کنن. نزدیکش نمی شن که غریبی نکنه. در صورتی که وقتی با اونا بود قبلا، اسم منو نمی آورد. با مامانم بازی می کرد. با بابام بازی می کرد. الان یا به من چسبیده یا در طی روز داره برا باباش گریه می کنه. باباشم که دیر وقت میاد. کلافه م. حتی وقتی دلم گرفته نمی تونم دو دقیقه بشینم گریه کنم. حتی دستشویی. انقد دستشویی نرفتم تنبلی مثانه شدید گرفتم ببخشید اصلا ادرارمو حس نمی کنم. نمی دونم چرا بزرگتر شد بدتر شد. انقدم پرخاشگر شده. اصلا هل دادن بلد نبود. لگد زدن بلد نبود‌ الان تو پارک هل می ده. کسی بخواد زودتر سوار سرسره شه لگد می زنه. پریروز که دستشو گرفتم گفتم چون اینکارو کردی باید بریم خونه. و رفتم از پارک. کتاب دست برا زدن نیست می خونم. داستان می گم که اینکارا خوب نیست. اصلا یه چالش عجیبی شده که تمومی نداره😭😭😭😭😭