سلام دوستان باردار 🤰🏻من همین الان از سونی غربالگری اول اومدم خونه
شما هم تجربیات خودتون و بگید

فکر میکردم طبق سونوی تشکیل قلب ۱۲ هفته و دو روز باشم اما سونوی NT امروز گفت ۱۲ هفته و شش روز هستم یعنی رسماً فردا وارد ماه چهارم میشم .
همه چیز نی نی خوب بود خداروشکر 😍 دستش همش تو دهنش بود 🥺🤌🏻😁 حرکات خوبی داشت و دکتر گفت احتمال خیلی خیلی زیاد دختره🤭😍 آرزوی همسرم و پسرم بود 🥺😍
تنها چیزی که ناراحتم کرد جفت من قدامی بود و احتمالا حرکات نی نی رو دیرتر از حد معمول و ضعیف تر حس خواهم کرد 😕
و خبر بد اینکه جفت همزمان که قدامی بود پایین هم بود و دکتر گفت تا میتونی استراحت کن ، وزنه به جز کیف دستی کوچک حمل نکن ، خم و راست اصلا نشو ، طولانی مدت زمین نشین،سرویس ایرانی اصلا نرو ، رابطه با اورگاسم ممنوع ، آب زیاد بخور یبوست نشی و .... ضمنا یه هماتوم خیلی ریز هم دید گفت با همین مراعات ها معمولا رفع میشه چند هفته دیگه .
برام دعا کنید هم هاتوم جذب بشه و هم جفت بیاد بالا چون من شاغل هستم و سه هفته دیگه میرم سرکارم دوباره.
انشالله خدا برای همه باردارها دوران راحت و سلامتی در نظر داشته باشه برای من و دخترم هم همینطور 🤌🏻😍🙏🏻🕯️

۵ پاسخ

انشالله به سلامتی زانوی خیر زمین بزاری بچه دومتون هست؟

چه جالب
منم پسرم چهار سال و دو ماهشه حدودا و ۱۱ هفته باردارم❤️😍

سونوگرافی ان تی درباره جفت به من چیزی نگفت که پایین یا خوبه

عزیزم نگران نباش منم جفتم قدامی و مارژیناله دکترم گفت نگران نباش فقط استراحت نسبی داشته باش ان شاءالله بسلامتی گل دخترتو بغل بگیری

سلام عزیزم
بسلامتی مبارکه
الهی سالم و صالح باشه نی نی

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
تجربه من برای دفع پسرم تو دستشویی ،ایتحا می‌نویسم تا بمونه که چقدر سخت بود برام و فکر و خیال میکردم که پسرم کی میخواد بشینه و پی پی کنه ...تا چهار سالگی سرپا انجام میداد چون از نشستن میترسید ..
درحالی که جیش کردن رو دوسالگی یاد گرفت
خلاصه بگم دیدیم که بزرگ شده و سرپا اونم تو خونه خیلی ناجوره .هفت میلیون دادیم تو بی پولی دستشویی فرنگی خریدیم تا سرپا تو سرویس دفع کنه ...ی هفته گذشت که سرپا تو سرویس انجام میداد ،ی روز چون گوجه سبز زیاد خورده بود اسهال بود منم سریع نشوندنش رو سنگ ایرانی براش بازی گذاشتم سریع دفع کرد ...این بود که ترسش ریخت و فهمید اصلا چیز ترسناکی نیست ..امااااا...بازم دیر به دیر تا مجبور نمیشد نمیومد دفع کنه شاید سه روز چهار روز ی بار ...(من همیشه وقت نشستنش رو سنگ ایرانی گوشی میدادم خودش بازی کنه،اونم حواسش می‌رفت پی گوشی زور نمی‌زد )
همسرم بردش سرویس انبار خودش بازی کرد و پسرم نگاه میکرد ،سریع دفع کرد بدون اذیت .خلاصه دیگه اون همه عذاب تو چهار سال تموم شد شکر خدا ..‌
بچه های که هر چهار روز ی زره دفع داشت الان هر روز دفه داره ن یبوست داره ن دارو میدم
خدارو شکر میکنم که این دغدغه بزرگ و کابوس شب هام تموم شد الهیی شکر
گفتم شاید کسی مشکل منو داشته باشه و بتونه از پسش بربیاد
مامان پنبه مامان پنبه ۴ سالگی
سلام خانمای گل بیاین براتون درد دل کنم در قالب یه داستان یعنی داستان زایمانم که یکم طولانی من برای زایمانم دو روز از شنبه صبح که رفتم بیمارستان تا یک شنبه شب درد کشیدم آب دور بچه کم بود دردم تو شکمم نبود تو کلیه هام بود دهانه رحمم با کلی دارو و آمپول فشار دوسانت کلا باز شد بیمارستان صدوقی بودم و پرستاران مدام معاینه میکردن افتضاح دکترمم علامه بود که خدا ازش نگذره که جون بچه و مادر براش مهم نیس اصلا به شکمم یه دستگاهی وصل کردن مال قلب بچه یهو دستگاه صدای بوق میداد انکار قلب بچه وایمیستاد یه امپولایی تو رگم میزدم انکار رگامو باد میکرد خیلی درد داشت برا بچم گریه میکردم برا دردا خودم گریه میکردم و دکتر ...می‌گفت حتما طبیعی حتی نیمددبالاسزم اصلا .....دیگه ساعت یازده شب از درد زیاد از ضربان قلب بچم از اینکه فقط میلرزیدم و حالامیکم واقعا لرز مرگ بود بخدا از همه جا قطع امید کردم حتی پرستاران هم دلشون برام می‌سوخت بعدساعت یازده شب با کلی ناامیدی و درد گفتم بلند بلند مامان اگه میخای به دنیا بیای برا خودت تلاش کن اگه نمیخای بیای توروخدا جفتمونو راحت کن من سختم و بخدا من اینو گفتم چند لحظه بعد یه دکتر یه فرشته من میگم اومده بود مریضشو کورتاژ کنه تا منو دید سریع بردم اتاق عمل و حتی نذاشت نامه سزریان امضا بشه من به حدی میلرزیدم که چهارتا پرستار گرفتنم تا دکتر بتونه آمپول بی حسی رو بزنه و بچمم تو کانال زایمان گیر کرده بود و کبود کبود بود از بی اکسیژنی ولی خدارو شکر گذاشتمش دستگاه خوب شد و عمم می‌گفت عمه بخدا اون لحظه که دکتر درو باز کرد اومد تو من انکار یه ملک یه فرشته پر نور دیدم اومد تو و می‌گفت پرستاران داشتن میگفتن قبلش که بچه دیگه فایده نداره بذار حداقل مادرو نجات بدیم