مامانايي كه شهر غريبن و كمك و بدون اينكه آمادگي داشته باشن يهويي باردار شدن ، بياين از حال روحيتون بگين ، اينگه چجوري همزمان به خونه و بچه و استراحت ميرسين؟ من كه واقعا خستم خيلييي خسته 😓

منم غریبم
خونوادم قزوینن ، من ساوه
تا پسرم ۳ ماهش شده تنها نبودم
الان اومدم خونه خودم
در کل بد نبوده ولی خب کار خاصی نمی‌رسم بکنم 🤭🤭🤭
تا میخوابه منم میخوابم یا مشغول خوردنم که بهم شیر بیفته 😂😂
الان می‌خوام برم آرایشگاه ، دوست داشتم بچمو بدم ب مامانم برم ، یا برم حال و هوام عوض شه ، که نمیشه 🙃🙃

من غریب نیستم ولی کمک هم ندارم سخت میگذره خب

اکثر روزا خونه بهم ریخته هست اصلا نمیرسم تا شوهرم بیاد خونه اونوقت کارام انجام بدم دیگه مثل قبل نمیشه همش هم نق میزنه که چرا با بچه کوچیک حامله شدم 🙁چون یه بارداری و زایمان سختی داشتم از استرس میخوام بمیرم

هر جوری هست مجبوریم بگذرونیم چاره ای نیست

منم غریبم و بدون کمک اولش خیلی سخت بود کم کم عادت کردم وبرام راحت تر شد آدم خیلی خسته میشه ولی دیگه باید باهاش کنار اومد

سخت بگیری سخت میگذره

غریب نیستیم و خانواده ها نزدیک ولی همه کارا خودمون میکنیم
سنت زندگیه طبیعیه