۱۴ پاسخ

منم همین حالم

😍💖💖😍

خسته نباشی مادر قوی😍😍
یکم دیگه از اب و گل درمیاد بهتر میشه وضعیت عزیزم.سخته ها ولی صبوری کن همه وی خوب میشه

سلام مامان قوی 💚
میفهمم چی میگی، بند بند روح ادمم درد میکنه، منم دقیقا مث توام، تو غربت باشی و مادرت رو تازه از دست داده باشی و کسی رو نداشته باشه به جز خدا... این روزای سختم هم میگذره ولی بیا بپذیریم زندگی میخواد اینطوری مارو بسازه و قوی کنه، اگه میبینی خدا تو دل تنهایی و سختی ی فرشته بهت داده مطمئن باش ظرفیت و پاداشش رو از قبل برات کنار گذاشته، منم مث تو خیلی خسته ام ولی وقتی به فرشته ای که از وجودمه فک میکنم انگیزه و امید میگیرم برا زندگی، پس دست رو زانت بزن بلند شو بخاطر عشقت💖😍

منم شهر غریبم وخانوادم میگن بیا پیشه ما بمون
ولی خب ادم جقدر میتونه از خودنش دور باشه
و اینکه تا بخواد بخیه هام خوب بشه برم دیگه روزای اولش گذشته

همه تقریبا تو همین شرایط هستیم، ویتامین و آهن بخورین، بچه خوابید یه بار بخواب باهاش یه بار بلند شو غذا درست کن، تمیز کردن خونه رو هم بزار شوهرت خونس انجام بده

عزیزم این روزا هم میگذره نگران نباش فقط کافیه محکم باشی منم تنهاام تازه یه پسر ۸ ساله هم دارم

منم شبا که شوهرم میاد خیلی خسته است دلم واسش میسوزه ولی باز کمک میکنه

یه وضع افتضاحی😔
غربت دلتنگی ..شوهر بی درک ..بچه بی خواب ..سردرد ..دلهره و...

منم همینطور خانوادم دورن ازم فقط خودم تنهایی 🫩تو خونم‌💔شوهرمم شبا میاد خستشه میگیره میخوابه

خيلي دپرسم
همش برميگردم گالريم عكسامو نگاه ميكنم ميگم يعني ديگه زندگيم مث گذشته ميشه 🥺
روحيم خوب نيس

منم از چهار روزگی تنها بودم یک شب هم بستری بود دو شب هم خونه توی دستگاه بود.
ولی دارم با بچم عشق میکنم😍

من امروز گریه میکردم میگفتم خدایا بهم قوت و توانایی بده دو بچه کوچیک یکی 21ماهه یکی هم 2ماهه واقعا خیلی سخت
منم تنهام خواهر

عزيزم واقعا بهت خداقوت ميگم
خيلي سخته
پوكيدم
چاره اي نيس بايد قوي باشيم
من ك اميدم ب چندماه بعده

سوال های مرتبط

مامان .....👶.... مامان .....👶.... ۱ ماهگی
باردار که بودم همیشه میگفتم زودتر بدنیا بیاد راحت بشم حالا که بدنیا اومده فهمیدم بچه داری خیلی سخته مخصوصا وقتی مامان اول باشی و بی تجربه کسیم کنارت نباشه همه کارا بیوفته گردن خودت از روز اول هیچ استراحتی نداشتم مامانم مریض بود نتونستم برم یا بیاد پیشم تا ۴۰ روز بمونه با مادرشوهرم یجام ولی انقدر تو بارداری اذیت شدم اصلا دوست ندارم بیاد پیشم هروقت میاد عصبی تر میشم فقط خودمو بچمو سپردم به خدا ناف بچم گوشت اضاف در اورد چون کسی نبود بگه نافشو ببندم اینجور نشه دکتر بردمش با یه دستگاه شبیه مداد درستش کرد گفت شانس اوردی زودتر اوردی مگرنه یه ماه دیگه میموند کارش به جراحی میکشید خیلی دلم پره خیلی داغونم شکستم از درون احساس میکنم بعد زایمان خیلی داغون شدم از لحاظ روحی افسرده شدم عصبی شدم همش میگم بزرگتر بشه بهتر میشه اینجوری خودمو امیدوار میکنم خدایا خودت به همه مامانا کمک کن کم نیارن قوی باشن من یادگرفتم تنهایی قوی باشم چون چاره ای نداشتم جز این
مامان جان کوچولو🩵 مامان جان کوچولو🩵 ۶ ماهگی
چقد دلم واسه بارداری تنگ شده🥺الان شکمم خالیه هنوز نتونستم با منه جدید کنار بیام… خیلی یهویی زندگیم ۱۸۰ درجه عوض شد…دارم یکی از سخت ترین مرحله های زندگیم و میگذرونم…ولی با عشق🩵چون یه روزی میشه که پسرم دیگه به من نیازی نداره…واسه من خاطره های قشنگمون میمونه🥺
روزای اول بچه داری خیلی سخته…اینکه تا صبح بیدار بمونی نگاش کنی که یهو بالا نیازه…یا اصلا نفس میکشه؟تکون میخوره؟ادم به کل مثل دیونه ها میشه🥲
من زندگیم وصل شده به پسرم🥺انقدری عاشقشم که حد نداره…
تایم بارداری خیلی سخته ها…زایمان از اون سخت تر…بچه داری دیگ فراتر از سخت
خلاصه مامانای باردار…هی نگین کی تموم میشه بدنیا میاد…باور کنین خیلی دلتون تنگ روزای بارداریتون میشه🥺من الان دلم ام زده واسه بارداریم با اینکه فقط یه هفته اس از روش گذشته…
یادمع وقتی باردار بودم هی میگفتم کاش زود تموم بشه..خیلی زود تموم شد
سعی کنین خاطره های قشنگ از بارداریتون بسازین لذتشو ببین😍هرچقدرم فک کنین نمیگذره…یهویی میبینین که رو تخت اتاق عملین داره نینیتون بدنیا میاد🥺